گفتگو با مادری که در اثر کمبود امکانات پزشکی بجای عمل رحم، پایش قطع شد

آذوح: وقتی یک مرغی را ، ماشین زیر میگیرد راننده برای جبران هم کهشده از صاحب مرغ یک عذرخواهی خشک و خالی میکند ولی من برای این دکتر به اندازه همان مرغ هم ارزش نداشتم .
به گزارش سولدوز خبر؛ خانم گلشنی زن میانسالی است که اسفند سال 91 برای یک عمل ساده "رحم" با مشاوره دوست و آشنا به یکی از دکترهای خانم شهرستان نقده مراجعه کرد و در نهایتا پس از ماه ها طی کردن مراحل درمان در بیمارستان های مختلف آذربایجان غربی و شرقی و عمل های سنگین متعدد ، با یک پای قطع شده به منزلش بازگشت .
همان ایام این ماجرا از سوی برخی سایتهای استانی رسانه ای شد و خبرنگاران محلی برای پی بردن به جزئیات این حادثه به سراغ شوهر و پسر خانم گلشنی رفتند اما آنها راضی نبودند تا این ماجرا بیش از این رسانه ای شود .
با گذشت حدود یکسال از این اتفاق و به سرانجام نرسیدن پرونده ، به همراه چند تن از دوستان رسانه ای دوباره به سراغ خانواده گلشنی رفتیم تا از نزدیک پای حرف این خانواده بنشینیم .
پس از مراجعه به شهر محمدیار خانه این خانواده را در کوچه پس کوچه های این شهر کوچک در حالی یافتیم که از قبل انتظار ما را میکشیدند .
پسر بزرگتر خانواده با چهره ای که لبخندی تلخ بر آن نقش بسته بود به استقبال مان آمد و پدر هم روی ایوان با دستانی روی هم گذاشته و قیافه ای تکیده به ما خوش آمد گفت .
جو خانه ، با دیدن مادر خانه که با پای قطع شده در بستر بیماری نشسته بود کمی سنگین شد .
براحتی میشد بهت و خشم را در چهره نا امید مادر خانه دید .
بعد از دقایقی سکوت از وی خواستم تا در مورد اتفاق ناگواری که برایش افتاده ، برایمان حرف بزند .
زن میانسال بدون مقدمه شروع به صحبت کرد :" بعد از اینکه دکتر رگ مرا زد من چیزی نفهمیدم ، انگار مرده بودم . شنیدم که خانم دکتر نتوانسته رگ مرا ببندد و دکتر دیگری آمده و اینکار را انجام داده است . بعد از اینکه رگ مرا میبندد 15 کیسه خون به من تزریق کردند که سه کیسه ی آن را بدون آزمایش به بدن من تزریق کردند بدون اینکه به یکی از افراد خانواده ام اطلاع دهند . البته در این عمل مثلا ساده به یکی از کلیه هایم هم آسیب رسیده است بطوریکه الان کوچکتر از حد معمولی است ."
دکتر به خانم گلشنی در مورد راحتی عمل قول داده بود و به گفته بود که این عمل دقایقی بیشتر طول نمیکشد اما خودش میگوید :"من برای یک عمل ساده ساعت 8 صبح رفتم اتاق عمل و ساعت 2 بعد از ظهر با آن وضع اسفناک از آنجا خارج شدم و به ICUمنتقل شدم ."
در حالیکه خانم گلشنی با صدای بلند و گاهی بغض آلود در حال صحبت بود به خودم جرأت دادم تا اولین سؤالم را اینگونه آغاز کنم:
خانم گلشنی چه اتفاقاتی باعث شد تا نهایتا پایتان را از دست بدهید؟
وقتی که دکترها در حال بخیه رگ من بودند یک وسیله ای برقی روی پای من بوده و بدون اینکه دکترها و پرستارها متوجه شوند پایم را سوزانده و ذوب کرده و چون رگ پای من هم قطع بود من هم اصلا متوجه نشدم . البته در آی سی یو یک سوزش شدید در پاشنه پایم احساس کردم و فریاد میزدم که دارم میسوزم اما یکی از پرستارها بدون توجه به وضعیت من مرتبا میگفت:"بخواب .... ، آسایش همه را سلب کردی" .!!
بعدا دکتر آمد بالای سرم و متوجه شد که پایم به شدت سوخته است البته دکتر مسعودی خودش میگفت که قبل از رفتن به پرستارها در مورد احتمال سوختگی پایم بوسیله تشک برقی هشدار داده است .
بعد که گفتند باید به بیمارستان سینا منتقل شوم ، چیزی به من یا خانواده ام نگفتند و وقتی به تبریز رسیدیم متوجه عمق فاجعه شدیم .
بعد از سوختگی شدید پایم به بیمارستان "سینا"ی تبریز منتقل شدم و حدود 17 روز هم آنجا بستری بودم که 7 روز آن در آی سی یو بود . خانم دکتر در این مدت حتی یکبارهم جویای وضعیت من نشد با این حال تا آن موقع هیچ شکایتی نکردم .
از بیمارستان سینا به بیمارستان ارومیه منتقل شدم و حدود 15 روز هم آنجا بستری بودم اما چون نمی خواستم پایم را از دست بدهم دوباره به بیمارستان سینا منتقل شدم و این بار هم حدود دوماه بستری بودم و پسر و شوهرم چندین دکتر متخصص را بالای سرم آوردند اما همه ی آنها نظرشان قطع پایم بود .؛ پسرم برای این کار حتی وانتش را که با آن کار میکرد فروخت ، ما خانواده فقیری هستیم و شوهرم کارگر فصلی است .
بیش از 6 ماه در بیمارستانهای مختلف بستری بودم اما در این مدت نه خانم دکتر و نه هیچ یک از دکترهای نقده و بیمارستان نقده یکبار هم جویای حالم نشدند .
آیا قبل از عمل هشدارهای لازم در مورد خطرات عمل رحم به شما داده بود؟
نه کسی چیزی نگفته بود ؛ اتفاقا دکتر میگفت عمل بسیار ساده ای است ، مثل کشیدن دندان ، حتی پنج دقیقه هم طول نمیکشد . البته در و همسایه تعریفش میکردند . ولی بعد از اینکه این اتفاق برای من افتاد شنیدم که این خانم اولین بارش نیست مرتکب چنین اشتباهات وحشتناکی میشود .
بعد از این اتفاق چه تغییراتی در زندگی شما بوجود آمده است؟
بدبخت شده ام ، به حاک سیاه نشسته ام؛ احساس میکنم در خانه خودم میهمان هستم یعنی قادر نیستم هیچکاری کنم اگر بچه هایم برایم غذا و آب نیاورند میمیرم .
پای قطع شده را چکار کردید؟!
پایم را دفن کردند ، مثل من مثل آن کسی شده که یک پایش آن دنیاست پای دیگرش در این دنیا .
پسر خانواده در مورد مادرش میگوید : هر وقت وارد خانه میشویم با چشمهای خیس و پر از اشک مادرم روبرو میشوم .
تا امروز هم هیچ یک از دکترهای معالج سراغ شما را نگرفته است؟
خیر؛ حتی از نظام پزشکی هم خبری نیست ؛ من خانم دکتر را حلال نخواهم کرد .
الان اوضاع جسمانیتان چطور است؟
هر دو هفته یکبار بخاطر عفونت پای قطع شده ام باید به دکتر مراجعه کنم . هر چه پسرم و شوهرم در می آورند خرج دوا و دکتر میشود . دکترهای تبریزی از اینکه این به اصطلاح پزشک پیگیر حال من نیست تعجب میکردند و میگفتند اگر یک همچین اتفاقی اینجا افتاده بود الان چند پزشک و پرستار از کار برکنار شده بودند .
وقتی متوجه شدید که قرار است پایتان را قطع کنند چه واکنشی نشان دادی؟
فقط بخدا التماس میکردم که این اتفاق نیافتد . البته قرار بود پایم را از بالای ران قطع کنند اما با تلاش پزشکان نهایتا پایم از زانو قطع شد و الان هم رگهای اصلی پایم از بین رفته اند .
شکایت کردید؟
بله بعد از این اوضاع با کمک یک وکیل شکایت کردیم و الان پرونده در جریان است .
از روند پرنده تان خبر دارید؟
چهارشنبه همین هفته قرار است رأی نهایی را صادر کنند . به نظر من باید حداقل 6 ماه برود زندان . یکی دو نفر با هم دعوا میکنند میبرند زندان ، پای من قطع شده ولی برای مقصرین هیچ اتفاقی نیافتاده . وقتی یک مرغی را ، ماشین زیر میگیرد راننده برای جبران هم کهشده از صاحب مرغ یک عذرخواهی خشک و خالی میکند ولی من برای این دکتر به اندازه همان مرغ هم ارزش نداشتم .
انتظار دارید سرانجام این پرونده به کجا ختم شود؟
باید کاری کرد که هیچ زنی برای درمان پیش این پزشک نرود چون معلوم شد که از چیزی سر رشته ندارد، وقتی پولدارها بچه ها را به دانشگاه های پولی میفرستند عاقبت ما بیچاره ها هم میشود این . به خانم ها توصیه میکنم که به این دکتر مراجعه نکنند .
تابحال چقدر هزینه کرده اید؟
بیشتر از 50 میلیون هزینه کرده ایم ، دار و ندارمان را فروخته ایم و از فامیل و در و همسایه هم قرض کرده ایم . اشتباه نکنم حدود 20 بار در بیمارستان سینا مورد عمل جراحی قرار گرفتم  و 4 بار هم در ارومیه عمل شدم و یکبار در هم بیمارستان طالقانی عمل شدم . بعضی از داروهایم بیش از ششصد هزارتومان قیمتش است .
برای تهیه پای چوبی چقدر هزینه کردید؟
پای مصنوعی قیمت بسیار بالایی دارد چیزی در حدود 10 الی 20 میلیون تومان ؛ چیزی که ما تهیه کردیم یک پای بسیار معمولی است که با گچ و چوب درست شده و در حدود 200 هزار تومان پولش شده است . راه رفتن برام رویا شده است ، تا بحال چندین بار افتاده ام .
چندتا نوه دارید؟
دو تا نوه دارم . یکی 5 ساله و دیگری 3 ساله است .
این اتفاق چه تأثیری روی رابطه شما با آنها گذاشته است؟
خوب است ؛ نوه کوچکترم که سه ساله است روز اولی که مرا اینگونه دید پایم را بوسید به طوری که اشک در چشمان مان جمع شد .
خانم گلشنی درحالیکه با کمک شوهر و پسرش سعی میکرد پای مصنوعی اش را ، به پا کند ، مدام زیر لب میگفت میکرد که "خدا کسی را که مرا به این روز انداخته ، به سرنوشت من دچار کند."
قبل از این اتفاق هیچ مشکل خاصی نداشت و به گفته خودش تا بحال به دکتر مراجعه نکرده بود و زندگی طبیعی خود را داشت ،
رفتن به خانه پدر ، برادر و خواهر جزو برنامه هفتگی اش بود و با انجام کارهای خانه هم احساس خستگی نمیکرد .
پسرش میگوید اگر اوضاع به همین منوال پیش برود بدون تردید از طریق نمایندگان مجلس و وزارت بهداشت پیگیر این قضیه خواهد شد .
فرهاد  روزبان
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn