توهین نژادی بی شرمانه دیگر از روزنامه « ایران » علیه تورکان آزربایجان

آذوح: روزنامه ایران بخش « شوک » به تاریخ 30/11/92 به شماره 5587 در صفحه 17 اقدام به چاپ مطلب موهونی دیگر علیه تاریخ ملت تورک آزربایجان کرده است .
در تصویر مستند زیر که ضمیمه مطلب اصلی آن به قلم مزدوری به نام « محمد بلوری » چاپ شده است ، نویسنده با تحریف و تحقیر تاریخ ملت تورک آزربایجان در جنوب آراز تورکان صفوی و قزلباشها را مهاجران و بیابانگردهای مهاجر آناتولی !!!؟؟ برای رسیدن به قدرت و شهرت معرفی میکند .
نویسنده به این مطلب هم اکتفا نکرده ، زبان ملت تورک آزربایجان را تا قبل از صفوی ها زبان خود ساخته آذری !! معرفی کرده و می نویسد این بیابانگردهای آناتولی بودند که زبان ملت آزربایجان را از بین بردند و زبان آنها از آن تاریخ به تورکی گرائیده است .!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در زیر متن اصلی این روزنامه را میتوانید بخوانید :
آغاز فاجعه
اصفهان مويهكن /پاورقي قسمت 251
نويسنده: محمد بلوري
اشاره اي به گذشته داستان: اشرف افغان از شاهزاده تهماسب دعوت کرد در نزديکي قم با هم ديدار داشته باشند و پيمان دوستي ببندند.
پهلوان حيدر که براي مبارزه با مهاجمان افغان به سپاه شاهزاده تهماسب پيوسته بود به خشم آمد و همراه با 10 دلاور همپيمان خود از سپاه شاهزاده جدا شدند. تهماسب ميرزا تصميم گرفت با 25 هزار سپاهي که از جنگجويان قاجار و قزلباش تشکيل شده بود به اشرف حمله کند.
* * *
سران اصلي قزلباش ها (سرخ کلاه ها) در زمان سلطنت شاه اسماعيل بنيانگذار سلطنت صفويه از بيابان هاي آناتولي (ترکيه امروزي) به ايران کوچيده بودند. قزلباش ها به عنوان تشکيل دهنده ارتش و موسس دولت صفوي از اعضاي هفت ايل تاتار و قبيله استاجلو، شاملو، تکلو، روملو، ذوالقدر، افشار و قاجار بودند که بعدها به 9 قبيله افزايش يافتند که سران قزلباش از مهره هاي سياستگذار در دربار شاهان صفوي به شمار مي آمدند.اين 9 قبيله از گروه هاي تاتار آناتولي براي رسيدن به قدرت و ثروت در ايران به اين کشور نفوذ کرده بودند که سپس تعدادشان به 14 قبيله بزرگ رسيد و هر طايفه بيش از 10 هزار جنگجو در اختيار داشتند البته گروه هايي از قزلباش ها در زمان اقتدار شيخ جنيد جد شاه اسماعيل صفوي با گذر از مرزهاي آناتولي براي دستيابي به ثروت به سوي خطه آذربايجان سرازير شده بودند که پس از چندي تصميم به بازگشت به آناتولي گرفتند و همراه شيخ حيدر پدر شاه اسماعيل همه به آذربايجان روي آورده بودند که پس از قتل او پراکنده شدند و به سوي آناتولي گريختند تا اين که در زمان سلطنت شاه اسماعيل بنيانگذار حکومت صفويه در تبريز به گرد او جمع شدند و براي نخستين بار سپاه قزلباش در ايران شکل گرفت. زماني که سران هفت ايل تاتارهاي آناتولي، اسماعيل صفوي را در نوجواني به تبريز بردند و او را در 14 سالگي بر تخت سلطنت نشاندند در کنارش ماندند و به تعليم و پرورش او پرداختند و به اين ترتيب تاتارهاي بيابان هاي آناتولي به قدرت رسيدند و ارتش صفوي با سپاهيان قزلباش بنيان گذاشته شد. اين بيابانگردهاي تاتار بودند که با حلقه زدن به دور شاه اسماعيل صفوي ارکان دولت را به دست گرفتند و بر همه لايه هاي اجتماعي و سياسي کشور نفوذ پيدا کردند. با اعمال نفوذ آن ها بود که گويش آذري از لهجه هاي اصيل ايراني کم کم از ياد رفت و زبان و لهجه ايل هاي ترکان تاتار رواج پيدا کرد، در حالي که فرهنگ و تمدن ايران در طول قرن ها در خاورميانه ارج و قرب تاثيرگذاري داشت. با به هم پيوستن ترک نژادهاي پراکنده در آناتولي بود که دولت يکپارچه عثماني در همسايگي ايران تشکيل شد. با آغاز سلطنت صفويان، اختلاف و دشمني ريشه داري بين دولت عثماني در ترکيه و حکومت صفوي در ايران پديد آمد که در اوج دشمني در سال 920 هجري شمسي بين سپاهيان سلطان عثماني و ارتش قزلباش شاه اسماعيل جنگ معروف چالدران درگرفت. در اين جنگ قزلباش ها با شمشير به نبرد توپ هاي غران سپاه عثماني رفتند و شاه اسماعيل هرچند دلاورانه جنگيد اما همه سپاهش در اين جنگ کشته شدند و تبريز و شهرهاي اطراف به تصرف عثماني ها درآمد.شاه اسماعيل پس از اين شکست بود که هرگز کسي خنده بر لب هايش نديد. در جنگ چالدران بود که سپاهيان عثماني همسر شاه اسماعيل را به گروگان گرفتند، سلطان عثماني با فرستادن پيکي به شاه صفوي پيغام داد اگر مايل است همسرش آزاد شود بايد بخش ديگري از آذربايجان را به عثماني ها واگذار کند اما شاه اسماعيل اين پيشنهاد ترک را نپذيرفت. به نوشته مورخان در جنگ چالدران از سپاهيان شاه اسماعيل کسي به اسارت ارتش سلطان عثماني درنيامد، بلکه همه نفرات سپاه در اين نبرد کشته شدند.
***
شاه تهماسب با 25هزار تن از ايل قاجار و مردان قزلباش سپاهي فراهم آورده بود و تصميم داشت با همه اين نفرات سپاهي به محل ملاقات با اشرف افغان برود و هر دو بيمناک از حيله يکديگر در اين انديشه بودند که توسط حريف غافلگير نشوند و در صورت حمله پيروز ميدان نبرد شوند.شاهزاده تهماسب مي دانست تعداد سپاهيان افغان بيش از لشکريان اوست، اما اطمينان داشت همان گونه که در دو نبرد پيشين بر سپاهيان افغان پيروز شده اين بار هم مي تواند سپاه اشرف را شکست دهد اما اختلافي که در بين قاجارها و نظاميان قزلباش برسر قدرت به وجود آمده بود، همه تصورات او را نقش برآب کرد.افراد سپاه پيش از رسيدن به محل ملاقات شاهزاده تهماسب و اشرف افغان، در حاشيه کوير قم اردو زده بودند تا رنج راهي طولاني را که پشت سر گذاشته اند از تن به در آورند و فرماندهان هم نقشه جنگي را براي آنان تشريح کنند.هنگام شب همهمه اي از اردوگاه نظامي برخاست که کم کم فريادهايي اوج گرفت و قاجارها و قزلباش ها با خنجر و نيزه به جان هم افتادند.شاهزاده تهماسب هراسان از استراحتگاهش بيرون آمد و به فرماندهان دستور داد به اين جنگ داخلي پايان دهند و عاملان آشوب و بلوا را دستگير کنند تا علت اين جدال خونين روشن شود.هنگام صبح تهماسب ميرزا، اعتمادالدوله را به چادرش فراخواند و پرسيد:
-ديشب چه کساني آشوب به راه انداخته بودند و علت نزاع خونين سپاهيان بر سر چه بود؟وزير اعظم گفت: حضرت والا، قاجارها و قزلباش ها اين واقعه خونين را بر سر قدرت طلبي در زد و خورد با هم به راه انداخته بودند.
Guneyazerbaycanmusteqil feallari
 
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn