نرخ بالای بیکاری زنان؛ تشویق به خانه نشینی
- توضیحات
- منتشر شده در سه شنبه, 19 فروردين 1393 14:53
آذوح: آخرین گزارش مرکز آمار ایران در مورد نتایج آمارگیری نیروی کار ایران در پاییز سال ۱۳۹۲ نشان دهنده نرخ بیکاری ۳ / ۱۰ درصدی با ۲ میلیون و ۴۰۱ هزار بیکار بالای ۱۵ سال است. بالاترین نرخ بیکاری را زنان در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ سال با ۸ /۴۶ درصد میزان بیکاری داشتهاند. نرخ بیکاری برای مردان ۸/۵ درصد و برای زنان ۲۰/۳ درصد است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، بررسی وضعیت بیکاری جوانان در تابستان سال ۱۳۹۲ در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ ساله نشان داده است که ۲۳/۹ درصد از این جمعیت فعال، بیکار هستند. در این میان نرخ بیکاری در بین زنان نسبت به مردان بیشتر بوده است.
همچنین در آماری که خبرگزاری مهر در دهم آبان ۱۳۹۲مبتنی بر نرخ بیکاری مربوط به ۳۹۲ شهر ایران در بخش زنان منتشر کرده بود، متوسط نرخ بیکاری زنان حتی در تهران با وجود قرار داشتن در کانون تجمع مراکز صنعتی و اداری ایران۲۱ و شش دهم درصد اعلام شده بود. بر اساس نتایج این آمار نرخ بیکاری زنان در ۲۸۹ شهر ایران معادل ۷۰ درصد کل شهرها ۱۵ درصد بوده است.
در این زمینه حسین محجوب، دبیرکل خانه کارگراردیبهشت ماه ۱۳۹۲در گفتوگو با روزنامه شرق گفته بود که «بیکاری زنان طی هشت سال گذشته و در طول دولتهای نهم و دهم دو برابر شده است.»
وی با بیان اینکه این آمار از سوی مرکز آمار ایران منتشر شده، افزوده بود: «نرخ اشتغال کارگران زن نسبت به کل آمار کارگران در سالهای اخیر از ۱۵ تا ۱۷درصد در نوسان است.»
روبن مارکاریان، فعال کارگری ساکن آلمان در گفتگو با جرس، پیرامون افزایش نرخ بیکاری زنان در ایران میگوید:«یکی از سیستماتیکترین سیاستهای زن ستیزانه رژیم جمهوری اسلامی خارج کردن زنان از چرخه اصلی زندگی اقتصادی به قصد خانه نشین کردن آنها و یا استثمار شدید آنها به صورت کارگر نیمه وقت، پاره وقت و غیررسمی است. همه بخشهای اقتصادی نقش بسیار تعیین کنندهای در کاهش اشتغال زنان داشته است.»
از سوی دیگر، با وجود سهم بالای زنان در دانشگاهها سهم آنان در بازار کار بسیار ناچیز است.
خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در سال ۱۳۹۱ به نقل از زهرا اخواننسب، رئیس کمیسیون بانوان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن اصفهان جمعیت زنان بیکار در ایران را ۸۳۰ هزار نفر اعلام کرد.
اخواننسب، گفته بود: «هم اکنون جمعیت زنان جویای کار در کشور ۸۳۰ هزار نفر است و بیش از یک میلیون و ۸۰۰ هزار دختر نیز در دانشگاههای کشور مشغول به تحصیل هستند، یعنی بیش از دو برابر کل زنان بیکار. بدیهی است که در صورت عدم برنامهریزی و تدبیراندیشی لازم، ظرف سه چهار سال آینده با افزایش ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصدی جمعیت زنان جوان بیکار روبهرو خواهیم شد.»
به گفته مارکاریان، بخش خصوصی نیز به نوبه خود از تبعیض جنسیتی و سقوط همه جانبه موقعیت زنان در جامعه بیشترین بهره را برده است. زنان به خاطر بیحقوقی، نیازهای خانوادگی و سقوط موقعیت اقتصادی و اجتماعی از طعمههای اصلی، رام و سربه راه قراردادهای سفید امضاء شرکتهای پیمان کاری هستند که تحت قانون (Hire and Fire) «هر وقت خواستی استخدام کن و هر وقت خواستی اخراج کن» برای شدیدترین اشکال استثماربه خط میشوند.
استخدام سفید امضاء یا زیر پوشش شرکتهای پیمان کاری باعث میشود که زنان از شمول قانون کار و نیز سازمان تامین اجتماعی محروم شوند، از آنها به عنوان کارگر ارزان نیمه وقت و یا پاره وقت به طور وسیع بهره برداری شود.
مارکاریان، فعال کارگری ساکن آلمان میافزاید:«زنان ایران به این ترتیب بدنه اصلی کارگران با موقعیت شغلی نامطمئن یا بیثبات (Precare) و به بیان دیگر بدنه اصلی کارگران پا درهوا را تشکیل میدهند که با اولین امواج بحران اقتصادی همین موقعیت شغلی پا درهوا و درآمد محقرناشی از آن را از دست میدهند. اگردر نظر داشته باشیم که تعریف شاغل از نقطه نظر «سازمان آمار ایران» فردی است که «که در طول هفته یک ساعت کار کند و از جمله «کارآموزان و افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوادهشان کار میکنند نیز شاغل محسوب میشوند»، خصلت بادکرده آمار اعلام شده درمورد زنان یعنی ۱۲/۳ آشکار میشود. واقعیت این است که نرخ اشتغال واقعی یعنی کار تمام وقت، حقوق ثابت، با پوشش تامین اجتماعی بسیار پائینتر از ۱۲/۳ است. »
در حالی که بر اساس آمارهای منتشرشده مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۴ یعنی نخستین سال کاری دولت هشتم، ۱۱ و نیم درصد بود، این نرخ در سال ۸۸ یعنی نخستین سال دولت دوم احمدینژاد به ۱۱ و ۹ دهم درصد افزایش یافت.
بررسی آمارها در سومین سال فعالیت نهم و نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ مرکز آمارایران نشان میدهد که سه میلیون و ۵۶۰ هزار نفر بیکار در ایران وجود داشتهاند که از این تعداد ۷۵ درصد مردان و ۲۵ درصد زنان بودهاند.
در این سالها شاهد بودیم که دولت محمود احمدینژاد در سالهای گذشته از اعلام دقیق آمار بیکاران در ایران خودداری کرده است. در آن سالها انتشارو ارایه آمارهای ایجاد اشتغال از سوی مسئولان دولتی هیچگاه از سوی نمایندگان مجلس پذیرفته نمیشد.
روبن مارکاریان در این زمینه معتقد است:«ریزش شدید اقتصادی در دوره هشت ساله احمدینژاد و به ویژه سقوط اقتصاد مولد و همراه آن رشد انفجاری بیکاری بیش از همه زنان را تحت تاثیر عواقب مخرب اقتصادی و اجتماعی و از جمله از دست دادن شغل قرار داده است و زنان که متزلزلترین موقعیت شغلی واستخدامی را دارند بزرگترین قربانی تحریمها و تشدید بحران اقتصادی در دوره هشت ساله احمدینژاد هستند. این واقعیت نیز به روشنی در آمار ارائه داده شده منعکس است.»
به گفته وی، مسئله اشتعال زنان ایران در جمهوری اسلامی همچون هرمی است که راس آن (استخدام رسمی، تمام وقت، پوشش تامین اجتماعی، بازنشستگی، مرخصی) از طریق سیاستها و قوانین استخدامی، دورکاری، بازنشستگیهای اجباری و زودرس و... هر چه کوچکتر و باریکتر میشود و متقابلاً قاعده هرم که ارزانترین و بیحقوقترین بخش طبقه کارگر ایران را تشکیل میدهند پهنتر وبزرگتر میشود. این تابلو، تصویر تبعیض و استثمار مضاعف زنان در جمهوری اسلامی است که آمار منتشره توسط مرکز آمار ایران درارتباط با نرخ اشتغال زنان البته تنها یک وجه از این تبعیض را به خوبی نشان میدهد.
به گواهی آمارها، اشتغال زنان و دختران در ایران چه در مرحله جذب و چه در پرداخت حقوق و دستمزد با وجود طرحهایی مانند کاهش ساعت کار و افزایش مرخصیهای مختلف، بدون داشتن قوانین حمایتی لازم در مورد جذب مساوی زن مرد و به دنبال آن، عدم رغبت کارفرمایان به جذب نیروی مونث، نشان دهنده تلاش در جهت ناتوانمندسازی زنان در عرصههای اشتغال است.