Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

كارگران اذربايجان- قهرمان قنبرى

از اين رو كه گرسنه خواهيم ماند
اگر زين بيش تاب اريم
تا باز تاراجمان كند سر ان داريم،كه از اين پس،هيچ كس جدايمان نكند
جز شيشه هاى ويترين،از نان شبى كه نداريم
برتولت برشت
با تصويب شوراى عالى كار حداقل دستمزد در سال ١٣٩٣ تعيين شد:٦٠٨ هزار و ٩٠٦ تومان غلامرضا مصباحى مقدم-رييس كمسيون تلفيق لايحه بودجه كل كشور در سال ٩٣،درامد يك ميليون و يك ميليون هشتصد هزار تومان را به عنوان سقف درامدى مشمولان دريافت يارانه مطرح و در دست بررسى دانست.
دكتر على دينى تركماني استاديار دانشگاه و عضو هيئت علمى موسسه مطالعات و پژوهش هاى بازرگانى در مصاحبه با خبرگذارى ايسنا،با اذعان به نبود مركز رسمى و عدم شفافيتشان در اعلام خط فقر،كه از منابع غير رسمى بين يك و نيم تا دو نيم ميليون تومان نسبت به شهر ها متغير است،اعلام كرد كه سقف ٧٠٠ هزار تومان (در سال ٩٣)در شهرستانها خط فقر مطلق(نه نسبى)است مورد قبول و توافق همه همه تحقيقات رسمى و غير رسمى است.
كارگر بيشتر تداعى كننده جنبش و مرامى سياسى است در روزهاى درخشان جنبش چپ و با كم سو شدن و شكست هاى عملى اين جنبش در برپايى ارمانشهر،گويى حتى كارگر معنى انسانى خود را هم از دست داده است،در روزهايى نه چندان دور همه بنوعى سعى مى كردند ژستى متمدنانه هر چند متظاهرانه در مواجهه با حق و حقوق كارگران بگيرند،اما امروزه با افول سوسياليسم و كوبيدن هر كس به نام چپ،خيلى ها با احتياط و بعضا متكبرانه از كنار اسم و مسله كارگر مى گذرند،گويى فراموش كرده اند كه كارگر بيش از انكه موضوعى سياسى باشد،موضوعى انسانى است،انسانى تشكيل شده از گوشت و خون و استخوان مثل همه انسانها،اصولا انسانى از خانواده و دوستان ما حتى خود ما.
فرمانده حفاظت اطلاعات نقده بى شرف هستم،مادرم،،،،، است اگر در جيب ٣٠ نفرتان پنجاه هزار تومان جمع شد همه تان را با مسوليت خودم ازاد نكنم!و البته حدسش درست بود در جيب ٣٠ نفرمان پنجاه هزار تومان نبود. خاطره ام از ايام بازداشت در روز جهانى زبان مادرى اسفند ماه ١٣٨٥.
البته امروز حتى كارگرى نيست كه از حقوقش دفاع كنى،با نگاهى به اقتصاد اذربايجان بجز چند كارخانه رو به مرگ در تبريز حتى كارخانه اى نيست كه تمام وقت همان حقوق حداقل ٦٠٨ هزار تومانى كه صد هزار تومان هم از فقر مطلق كم است به كارگران اذربايجان پرداخت كند،كه تا با اين وضع تورم و گرانى فلاكت بار لااقل تكه نانى و سرپناهى براى خانواده اش فراهم كند،انها حتى نمى توانند صدايشان را دربياورند كه روزى ١٢ ساعت كار و ماهى يك روز تعطيل غير انسانى است،چون كه خيلى خوش شناس هستند كه همان كار را با كلى زحمت به دست اورده اند،و خيل عظيم بيكاران و گرسنگان منتظر هستند كه كار او را حتى با زير قيمت قانون كار به انجام برساند،و او حتى در استثمار شدن بايد رقابت كند با همديگر.
كارگران كارگاه هاى فصلى،كشاورزى،ساختمانى،همان حداقل حقوق را براى ١٢ ماه ندارند و بايد چند ماه زمستان،فصل بيكارى و سرما و مريضى و مدرسه را با اتكا به فاميل و شبكه اجتماعى به نوعى با بدبختى و فلاكت بسر برسانند.
درد ناكترين قسمتش دل كندن كارگران و بيكاران اذربايجان از خانواده و از شهر خودش و اواگى و مهاجرت به تهران،مشهد و اصفهان براى بدست اوردن تكه نانى مى باشد،فاشيسم فارس با اواره كردن عامدانه خلق اذربايجان از سرزمين اش و اعطاى كارهاى درجه دو به ظن خودش در شرايط سخت و توام با تحقير و محيطى سرشار از نژاد پرستى هم چرخ صنعتش با نيروى كار ارزان ما مى چرخد،و در زمان فراغتش احساس حقارت شخصيتى و تاريخى اش را با تمسخر و تحقير بى شرمانه ما ارضا كند،و بعد از بيست سال وقتى خواستيم مغازه اى کوچك در گوشه تهران داشته باشيم،اه ر فغان بياورد كه تهران دست توركهاست،و اين سرچشمه از ذهنيت فاشيستش مى گيرد كه توركها را بجز عمله لايق چيزى ديگر نمى داند. حتى بعضا وضعيت معلمين شركتى،كارمندان شركتى،مربيان مهد كودك و پيش دبستانى،كاركنان نطافت شركتى كه به اميد نا روشن استخدام ده ها سال است كه حقوقشان بين ٦٠ تا ١٣٠ هزار تومان است زجر اور و غير قابل تحمل تر است،امروز قشر وسيعى از بيكاران اذربايجان براى فرار از بيكارى به شغل خرده فروشى رو اورده اند كه با اين وضيعت اقتصاد در باتلاقى وارد شده اند كه هر روز بدهكارتر مى شوند.
والبته وضع زنان بدتر و در مقايسه با مردان هم بايد با مزد كمترى كار كنند و هم براحتى اخراج مى شوند و بعضا هم مجبورند كه در مقابل درخواست هاى بى شرمانه جنسى صاحبكار،خود از كار بيكار شوند،و گرسنه گى را به كار كردن ترجيح بدهند.
امروز نه فقط كارگران كه قشر وسيعى از خلق اذربايجان كه مى توانيم كلمه ما را استفاده كنيم،گرفتار فقر مطلق هستند،مايى كه در تأمين خوراك،پوشاك،بهداشت و مسكن سختى مى كشيم،مايى كه كرامت انسانى مان هر روز با وام و بدهى هاى عقب افتاده،با أجاره خانه هاى كه به موقع پرداخت نمى شود،له مى شود،مايى كه هر روز عذاب وجدان داريم و خود را مقصر مى دانيم در مواجهه با افراد تحت تكلف مان،مايى كه غرورمان در مواجهه با خواستهاى اوليه فرزندانمان مى شكند،براستى كه فقر نه انتخاب ما بلكه تحميل شده از طرف حكومت ديكتاتورى و فاشيستى بر خلقمان مى باشد،فاشيسم فارس شرايطى بوجود اورده تا ما را محتاج نان شب كند،تا بغير از درد نان،دغدغه ديگرى نداشته باشيم،او مى خواهد عامدانه و غير مستقيم به ما تلقين كند كه زبانمان،مليتمان مقصر فقر و وضعيت مان است،اين تاكتيك شناخته شده راسسيم و نژاد پرستى در همه جاى جهان است كه تا با تحميل فقر و بدبختى به اتنيك تحت سلطه ،او را عقب مانده و زشت جلوه دهد و خود را در مقابل مدرن و زيبا،و به همين خاطر است كه امروز هيچ همدردى از افكار عمومى و روشنفكرى خلق فارس در مواجهه با درد و رنج خلق هاى غير فارس مشاهده نمى شود،چون فقر و بدبختى تحميل شده بر ما و بعضا حتى نمايش عامدانه همراه با تظاهر انها،ما را انسانهايى مى نماياند كه هنوز لايق ديده شدن نيستند.
البته حركت ملى اذربايجان با همه طيفها و افكارش بعنوان حركتى كه مدعى مبارزه بر عليه نژادپرستى و ديكتاتورى است تابحال توانسته در به تصوير كشيدن اين فقر تحميلى كارى انجام دهد؟و ايا اخبار اين فقر و حوادث كارگرى و راه حل هاى حركت ملى اذربايجان بعنوان يك جنبشى كه در نهايت مثل همه جنبش هاى ديگر اصولا بايد بفكر تصاحب قدرت باشد،چه جايگاهى در خبر رسانى و سياست حركت دارد؟ ايا اصولا توانسته بعنوان يك اذربايجانى منافع انها را هم نمايندگى كند و يا از حقوقشان دفاع كند؟
وانگهى با نگاهى گذرا به خاستگاه كسانى كه زندگى شان را چه بصورت بازداشت،و چه بصورت كشته شدن در تجمعات،تقديم اين حركت كرده اند،به روشنى معلوم مى شود كه بيش از ٧٠ درصد از همان مايى بوده اند كه بنوعى در گذران زندگى با سختى هايى مواجه بوده اند،اين البته درست است كه اكثريت بدون اينكه در نظر گرفتن سود طبقاتى و بيشتر به خاطر تعلقات ملى و يا بلكه تاثير ان بر مسله ملى حاضر به دادن هزينه و به لرزه دراوردن زندانهاى فاشيسم شده اند،ولى نه اين است كه فقر در اذربايجان نه انتخابى بلكه تحميلى در راستاى اسيميلاسيون ماست،و حركت ملى اذربايجان مسول است و بايد اين درد و رنج را به تصوير بكشاند،و از حقوق قربانيان اين درد و رنج كه همان خودش است دفاع كند.
 
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn