کارگری که در معدن طلای آق دره تکاب خودکشی کرد: در آن لحظه احساس کردم وضعیت شغلی وسرنوشت خانواده من برای کسی مهم نیست
- توضیحات
- منتشر شده در چهارشنبه, 10 دی 1393 15:21
آذوح: در پی انتشار خبر اقدام به خودکشی سه نفر از کارگران اخراجی معدن طلای آقدره، یکی از این سه کارگر به تشریح جزئیات این حادثه پرداخت.او که در حال حاضر در بیمارستان شهدای تکاب بستری است به خبرنگار ایلنا گفت: صبح دیروز من و تعدادی از کارگران اخراجی در اعتراض به از دست دادن شغلمان در محوطه معدن تجمع کردیم که به دلیل بیاعتنایی کارفرما این تجمع تا حوالی ساعت ۸ شب به طول انجامید.
وی که به دلیل شدت جراحت به سختی سخن میگفت؛ افزود: با مشاهده این وضعیت در یک لحظه تصمیم گرفتم که به زندگی خود خاتمه دهم برای همین یک تکه شیشه را برداشته و به شکم خود فرو کردم از اتفاقات بعدی چیز در ذهنم نیست و زمانی هوشیاری خود را بدست آورم که دربیمارستان بستری بودم.او گفت: به من گفته شده است که به دلیل شدت جراحت وارده همان دیشب در بیمارستان از ناحیه شکم مورد عمل جراحی قرار گرفتهام.
این کارگر اخراجی در خصوص شرایط شغلی خود گفت: چند سالی است که در این معدن با حداقل حقوق بصورت فصلی مشغول کارم اما هیچگاه احساس امنیت شغلی نکردم و این موضوع که هرلحظه امکان اخراج شدن وجود دارد نه تنها من بلکه سایر کارگران را آزار میداد.وی گفت: در لحظه حادثه احساس کردم وضعیت شغلی وسرنوشت خانواده من و سایر همکاران اخراج شده برای کسی مهم نیست و برای همین تصمیم گرفتم که به زندگی خود خاتمه دهم.
این کارگر اخراجی معدن آقدره همچنین گفت: شنیدهام برخی مسئولان اقدام به خودکشی من را تکذیب میکنند و میگویند که حادثه دیشب نتیجه مشکلات روحی وروانی من بوده است که از قبل داشتهام اما باید بگویم که اینطور نیست، من هیچ سابقه روانی ندارم وچنین ادعایی کذب است.
او که در ادامه مدعی شده بود دریافتی کارگران معدن طلای آقدره چیزی در حد و اندازه حداقلهای قانونی است؛ افزود: کارگران این معدن با حداکثر کار حداقل حقوق (پایه حقوق) را میگیریند و هیچ گونه مزایای دیگری به آنها پرداخت نمیشود.این کارگراخراجی افزود: برای فردی مانند من که با یک فرزند کوچک ساکن یک روستای دور افتاده وبدون امکانات است، از دست دادن شغل و محل درآمد به معنی گرسنگی اعضای خانوادهاست.
وی ادامه داد: پیش از این حدود ۵ سال از سر ناچاری به تهران رفته بودم وبرای تامین معاش خانوادهام در یکی از شهرداریهای بکار خدماتی مشغول بودم، وقتی به استخدام معدن درآمدم همه دلخوشی من این بود که در کنار خانوادهام هستم.