«شور تلخ» یعنی هنوز خشکی دریاچه را باور نداریم

آذوح: آینانیوز- حامد عطائی؛ نمایشگاه عکس «شورتلخ» حاوی عکس های سیاه و سفید عکاس خبری و مستند اورمیه ای مجتبی اسماعیل زاده، امروز در نگارخانه حوزه هنری آذربایجان غربی خاتمه یافت.این نمایشگاه با حمایت دفتر استانی ستاد احیاء دریاچه اورمیه دایر شده بود و مشتمل بر 30 تابلوی 50 در 75 سانتی چاپ شده به به روش شیمیایی روی شاسی چوبی بود.
اسماعیل زاده عکاس خبری است و درکنار آن کارهای مستند هم می کند. او به صورت رسمی و حرفه ای عکاس خبرگزاری تسنیم است و کار عکاسی خبری اش را از دفتر مرکزی این خبرگزاری در تهران آغاز کرده و در مدت کوتاهی که به این کار اشتغال داشته توانسته اسم و رسمی در جامعه خبری برای خود دست و پا کند. اسماعیل زاده به سبب عکس هایی که از طبیعت آذربایجان غربی طی یکی دو سال گذشته ثبت و در خبرگزاری ها و سایت های خبری منطقه منتشر کرده نیز صاحب عنوان است.
شور تلخ اولین نمایشگاه عکس انفرادی مجتبی اسماعیل زاده و در کل اولین نمایشگاه عکسی است که با موضوع بحران زیست محیطی دریاچه اورمیه در این شهر دایر می شود. در آخرین روز این نمایشگاه با او به گفتگو نشستم که حاصل آن را می توانید اینجا بخوانید.
چرا شور تلخ؟
از زمانیکه من متوجه بحران خشکی دریاچه اورمیه شدم و دیدم که مردم چگونه با وجود این دارند هرتابستان راهی سواحل زیبای آن می شوند، با توجه به اینکه مردم ما از این دریاچه خاطرات بسیاری دارند و برای تفریح و شنا زیاد به آنجا می رفتند. یادم است همیشه با یک شوروشوق خاصی به آنجا می رفتیم.از سال 90 به اینور که بحران دریاچه شدیدتر شد آن شور و شوقی که در مردم بود، به تلخی گراییده بود. یعنی شور برای دیدن دریاچه بود اما توام با یاس و افسردگی و به نوعی تلخی.مردم کنار دریاچه می رفتند اما نمی توانستند شنا کنند. در ساحلش قدم می زدند، می نشستند به افق اش خیره می شدند و افسوس می خوردند. دیگر دریاچه آن کارکرد سابقش را از دست داده بود.
درواقع کلمه «شور» نوعی ایهام دارد.
بله. یک قسمتی از آن برمی گردد به شوری دریاچه اورمیه. ما یک تعبیر عامیانه داریم که می گوید: دریاچه از شوری به تلخی می زند.یعنی درصد شوری اش به حدی از اشباع رسیده که از شوری به تلخی می زند. یک طرفش هم همان شور و شوق تلخ است.
خب از خودتان بگویید. چندسال است عکاسی می کنید؟
من عکاسی مستند را به صورت جدی از سال 89 شروع کرده ام. یعنی 5 سال.
چه کارهایی کردید تابحال؟
در نقاط مختلف کشور تا این لحظه در 15 نمایشگاه گروهی عکس شرکت داشتم. یک نمایشگاه انفرادی عکس در تهران داشتم. یکی اش هم که هم اکنون ملاحظه می فرمایید.
عنوان هایش را هم می فرمایید؟
اسم چندان مشخصی نداشتند. بیشتر نمایشگاههایی که درآنها شرکت داشتم با موضوع طبیعت و مستند بود.در بیش از 20 جشنواره ملی و منطقه ای عکس هم آثارم موفق شده اند تقدیر شوند و یا رتبه کسب کنند.
با ستاد احیاء دریاچه اورمیه چقدر همکاری دارید؟
پیشنهاد این نمایشگاه را باتوجه به اینکه قبلا هم در ستاد با ایشان همکاری داشتم و این مجموعه من قبلا هم آماده بود. یعنی این مجموعه را من طی سالهای 90 تا 93 جمع آوری کرده بودم. ستاد اعلام آمادگی کرد که حامی مالی این مجموعه باشد و در زیرمجموعه برنامه های کارگروه فرهنگی آمد و تصمیم به برگزاری آن گرفته شد.
در عکس هایتان انسان نقش برجسته ای دارد. یعنی نگاه تان به انسان و طبیعت به صورت همسنگ است. از این به تصویر کشیدن انسان در کنار یک موجود طبیعی در حال احتضار منظور خاصی داشتید؟
در ثبت این آثار دوتا رویکرد را مدنظر داشتم. یکی سیاه و سفید بودن عکسها و یکی حضور عنصر انسان.در اوایل شروع عکاسی مستندم به دریاچه اورمیه بدون انسان نگاه می کردم. مناظر و فرم هایش را بیشتر مدنظرم بود. بعد متوجه شدم که وقتی انسان ها اینهمه به این دریاچه توجه دارند و زندگی شان بدان وابسته است حذف انسان موجودیت خودِ دریاچه را هم تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین آمدم و نقش و حضور انسان را به تصویر کشیدم.
چه بخواهیم چه نخواهیم، خشک شدن دریاچه اورمیه تاثیر مستقیمی روی زندگی مردم خواهد گذاشت و ما از این وضعیت دور نیستیم. بنابراین نگاهم را به سمت حضور انسان بیشتر متمرکز کردم. اینکه در این نفس های آخر دریاچه، هنوز مردم به سراغش می روند و شور و شوق دیدنش را دارند.
اینکه عکسهایتان به صورت سیاه و سفید است و تم عکاسی تان هم نشان دادن مرگ و نیستی دریاچه ارومیه، فکر می کنید این آثارتان چه سنخیتی با سیاست های ستاد احیاء دریاچه مبنی بر امید بخشی برای نجات آن داشته باشد؟
ببینید. ما دوتا راه بیشتر پیش روی مان نداریم. یکی اینکه واقع گرا باشیم.تم عکس هایم غمگین و واقعی است.حتی استاندار آذربایجان غربی هم گفته بودند قسمتی از دریاچه اورمیه قابل احیاء نیست. ستاد و تمامی ساکنین اورمیه که دریاچه برایشان مهمم است باید بپذیرند که دریاچه از حالت امیدوارانه خارج شده و باید تمرکز کنیم روی آن که حالت فعلی اش را حفظ کنیم و اگر توانستیم احیاء اش کنیم. البته در عکس های انتخابی ام هم سعی کرده ام تا حدودی این امید را به صورت کورسویی نشان بدهم.اینکه آدمها هنوز هم به سراغ دریاچه می روند و سر می زنند، یعنی امید به نجاتش دارند و هنوز خشک شدن دریاچه اورمیه را باور دارند. با وجود این باید توجه کنیم سوژه ای که با آن سروکار داریم، سوژه شاد و مثبت نیست. درست است با امید زندگی می کنیم ولی باید خشک شدنش را باور کرد!
در عکسهایتان ردپای عامل انسانی در خشک شدن دریاچه اورمیه نیز به تصویر کشیده شده. میانگذر، سازه های فلزی زنگ زده قدیمی، اسکله ها، ستون ها و پایه ستونها، برداشت صنعتی نمک و ...؛ به نظر می آید خواسته اید نقش این عامل را هم در سیه روزی دریاچه تلویحا به تصویر بکشید. درست است؟
کاملا درست است. من شخصا بعنوان کسیکه سه –چهارسال است به صورت موظفی حداقل هردوهفته یک بار به دریاچه سرزده ام. درساحل های مختلفش پیاده روی کرده ام و از شمال تا جنوب و شرق و غرب آن بنادر مختلفش را گشته ام، معتقدم درست است کشور ما دچار بحران کم آبی است ولی این خشک شدن بیشتر تحت تاثیر عامل انسانی و عدم مدیریت صحیح است. چه شهروند ها و چه مسئولین.در حالت کلی می توانم بگویم عملکرد ما درست نبوده که دریاچه به این وضعیت دچار شده است.بیشتر عکسهایم مربوط است به منطقه انزل و بزرگراه شهید کلانتری. یعنی زیاد پراکندگی ندارد. از بنادری مثل شرفخانه عکس نگذاشته ام.چون در این جاها حضور انسان و تاثیرات آن در این بحران زیست محیطی چندان محسوس نیست.
به نظر من اگر بخواهیم خشکی دریاچه اورمیه را بخوبی لمس کنیم بهتر است در راهی که به تبریز می رود، مخصوصا در فصل تابستان این فاجعه را می توان به عینه مشاهده کرد.
بازهم از دریاچه عکس خواهید گرفت؟
کار من منحصر به این نمایشگاه نیست و تعطیل نمی شود.بحران دریاچه، مسائل بومی استانی ما، تاثیرات انسانی و زیست محیطی بوجود آورنده این بحران را به تصویر خواهم کشید و اگر شرایطش فراهم شود سعی دارم از این ابعاد نیز به قضیه نگاه و افکار عمومی را متوجه این بحران کنم.
فکر می کنید این حرکت فرهنگی –هنری تا چه حد در اهدافی که برای احیاء دریاچه اورمیه ترسیم شده موثر خواهد بود؟
باتوجه به اینکه رهبر معظم انقلاب امسال را سال همدلی و همزبانی دولت و ملت نامگذاری فرموده بودند از طرفی این نمایشگاه اولین نمایشگاه از استان ما بود که آخرین وضعیت دریاچه اورمیه را نشان می داد و از استقبال مردمی خوبی برخوردار بود و احساسات مردم را از تصاویر در قالب دلنوشته هایشان در دفتر یادبود نمایشگاه می شد دید، بازدیدکنندگانی بودند که واقعا تحت تاثیر قرار می گرفتند و این بازخوردها به نظرم جالب بود و باعث می شد خستگی اینهمه سال عکاسی از تن من به دربرود.
بازتاب فرامنطقه ای چطور؟
در سطح ملی هم صحبتش هست که این نمایشگاه از طریق خبرگزاری ای که با آن همکاری می کنم در تهران هم دایر بشود. ولی حرف من این بود که مردم آذربایجان غربی چون درگیر این بحران هستند باید بیایند و این وضعیت را ببینند و درک کنند. مردم تهران شاید به آن صورت برایشان ملموس نباشد. چون نه با این محل خاطره دارند، نه دیده اند و نه بود و نبودش شاید برایشان فرقی بکند.شاید فقط حالت بصری عکس ها برایشان جذاب باشد. با این حال امسال احتمالا یک نمایشگاه عکس دیگری در تهران با این عکس ها و یک مقدار عکس دیگر در آنجا به نمایش درخواهد آمد. البته باید عرض کنم که این مجموعه عکس هایی که می بینید در یک فستیوال عکس مستند بین المللی در سطح جهان جزو عکس های برگزیده بودند و باید عرض کنم که دنیا به اینچنین پدیده های زیست محیطی بیشتر واکنش نشان می دهد و برایش مهم است و من فکر می کنم از این بابت از بسیاری از ملل و ممالک دنیا عقب تریم. همچنانکه به گفته مسئولین در شروع احیاء دریاچه اورمیه چندسالی دیر به فکر افتادیم.
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn