از تبعیض اقتصادی تا فرهنگی؛ شرحى بر «بیجار» آذربایجان و محرومیتهای آن
- توضیحات
- منتشر شده در پنج شنبه, 18 تیر 1394 14:36
آذوح: جمعیت نیمه شرقی استان کردستان «منطقه گروس» شیعه مذهب بوده و اکثرا تُرکزبان میباشند. ترکزبانان منطقه گروس در 8 نقطه شهری و 400 روستا در شهرستانهای «بیجار گروس» و «قروه گروس» ساکن هستند. در حال حاضر آمار دقیقی از ترکهای منطقه گروس وجود ندارد؛ اما در همه دورهها مردم منطقه گروس نماینده «ترک» روانه مجلس نمودهاند. با وجود قابلیتهای بسیار بالای منطقه، متأسفانه بیجار نسبت به شهرهای غربی استان به اصطلاح کردستان محرومیت و عقبماندگی بیشتری را داراست و طرحهای عمرانی این منطقه با سرعت لاک پشتی در حال اجراء میباشند!
به گزارش دورنانیوز، بیجار در غرب ایران واقع شده و از نظر اداری تابع سنندج است. این شهرستان دارای ۷۷۳۰ کیلومتر مربع مساحت بوده و از شمال شرقی به استان زنجان، از شمال غربی به شهرستان تکاب (در آذربایجان غربی)، از جنوب به شهرستان قروه، از جنوب شرقی به قسمت کوچکی از استان همدان و از غرب به سنندج و دیواندره محدود است. بیجار منطقهای است در امتداد سلسله جبال غربی ایران و یک سوم اراضی آن کوهستانی است. جنس خاک آن از سنگهای رسوبی مخصوصاْ ترکیبات رسی و آهکی و متعلق به دگرگونیهای دوران سوم است. ارتفاع متوسط این شهرستان از سطح آبهای آزاد ۱۹۴۰ متر و۷۷۰ متر از تهران بلندتراست.
این شهر بعد از شهرکرد مرتفعترین شهر ایران بوده و در طول ۴۷ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی گرینویچ و عرض شمالی ۳۵ درج و ۵۲ دقیقه استوا قرار دارد. قدمت تاریخی این منطقه به هفت هزار سال قبل برمیگردد و آثار به دست آمده از تپههای باستانی آن قابل مقایسه با آثار به دست آمده از تپه «یانیق تپه» میباشد. قلعه «قمچیقای» با قدمتی ششهزار ساله در فاصله ۴۵کیلومتری شمال بیجار و در نزدیکی شهر «یاستی کند» قرار دارد. در قرن پانزدهم، بیجار روستایی بیش نبود و گفته میشود که به «شاه اسماعیل» نخستین پادشاه دودمان صفویه تعلق داشت.
در حدود یک قرن قبل ساکنان آن تا اندازهای متمکن شدند که توانستند مالک زمین و خانههای خود شوند. این تمکن در ایران علامت آزادی به شمار میرود. بیجار به یک شهر تبدیل یافت، ولی موقع جغرافیایی آن طوری نبود که به صورت مرکز بازرگانی درآید. بلکه تنها بازاری شد برای فروش فرآوردههای کشاورزی و اهمیت چندانی پیدا نکرد.
در سال ۱۲۹۶ ه.ق با قحطی بزرگی که در تبریز و آذربایجان به وقوع پیوست، در این هنگام به دستور «امیر نظام گروسی» حاکم وقت بیجار، دهها خروار گندم از گروس به تبریز منتقل گردید و مردم تبریز را از قحطی و مرگ رهانید به همین علت از این تاریخ به بعد «بیجار گروس» را حتی «تبریز کوچک» نیز نامیدهاند.
مردم بیجار گروس در جریان انقلاب مشروطه بر خلاف شهرهای همسایه غربی با ۳۰۰ سوار به یاری و کمک «ستارخان» و دیگر دلیران مشروطه آذربایجان شتافتند.
بیجار گروس در ۱۳۲۵ شمسی همزمان با شکست «فرقه دموکرات آذربایجان» و تشدید فشارهای حکومت پهلوی به مردم آذربایجان و شدت یافتن اعمال استعماری بر علیه آذربایجان، از استان چهارم «آذربایجان غربی» منفک گردیده و به استان همدان واگذار گردید و نهایتاْ در ۱۳۳۷ با تشکیل استان کردستان٬ بیجار گروس به این استان جدید التاسیس ضمیمه شد و این در حالیست که با بررسی تاریخی مشخص میگردد که این منطقه همواره جزو ایالت و منطقه آذربایجان بوده و همیشه از ناحیه غرب مورد حمله و غارتگری و چپاول قرار میگرفته است.
بیجار گروس همینک وسیعترین و پرآبترین منطقه استان سنندج میباشد و به انبار غله ایران نیز مشهور است. در این منطقه چهار رود پرآب به نامهای «قزل اوزن»، «قمچی چای»، «اوزون دره» و «تلوار» وجود دارد. اکثر مردم این شهرستان مسلمان و ۹۰% شیعه و ۱۰% سنی هستند.
در سابق تعدادی یهودی در این شهر ساکن بودند که همگی مهاجرت کردهاند. صنایع دستی این منطقه را قالی، قالیچه، گلیم، جاجیم، سجاده، نمد، توری، دستکش، جوراب و… تشکیل میدهند و فرشهای این منطقه از شهرت جهانی برخوردار بوده و به خارج صادر میشوند. در خصوص قالی بیجار گروس میتوان به مطلب ذیل که عیناً از سایت www.bijariran.com و یا کتاب «فرهنگ مردم گروس» نوشته «سید محمود هاشمی نیا و ملوک ملک محمدی» ، چاپ امین-قم، تابستان ۱۳۸۰ نقل میگردد، مراجعه نمود.
در نخستین سالهای بین دو جنگ جهانی به ندرت قالی در این ناحیه بافته میشد. سپس در اواسط قرن بیستم این صنعت به تدریج احیاء شد تادر سال ۱۹۳۸ که در حدود ۱۰۰۰ دستگاه بافندگی در این ناحیه مشغول کار بود و فرآورده سالانه آن به هزار تخته میرسید. در قرن گذشته روسا و خوانین مشرق این ناحیه کرد نبودند بلکه ترک بودند، به طوری که عده،ای از آنها تا امروز نیز ترک هستند. اغلب قبایل ترک به عکس اکثر قبایل ایرانی قالیهای خود را مثل قالیهای بیجار دو پوده میبافند. در بین این قبایل ترک ناحیه هریس و تبریز، قشقائیهای استان فارس و بعضی از ایالات افشار را در کرمان میتوان نام برد. احتمال بسیار دارد که خوانین ترک شرق این ناحیه (شاید عدهای از افراد خاندان افشار که هنوز در شمال بیجار مالک چندین روستا هستند، به صفحه ۲۴۲ مراجعه شود) برای قصور خود به قالیهای بزرگ و محکم نیاز داشتند، حال چگونه میتوانستند چنین فرشهایی تهیه کنند؟ بدیهی است دستور دادند آنها را به همان شیوه عشایری و با با همان گره ترکی و دو پوده پشمی تهیه کنند. یعنی به همان شیوهای که قالی یوشاک تا به امروز بافته میشود. در واقع قالی بیجار میتواند یکی از خویشاوندان دور قالی یوشاک ترکیه باشد. چنانچه این فرضیه درست باشد بقیه نیز درست خواهد بود، «بهاین» معنی ککه چون پشم (به عکی نخ) مادهای است که حالت ارتجاعی دارد برای به دست آوردن فرشی که مثلاً در هر اینچ ۱۲×۱۲ گره داشته باشد پودهای پشمی را باید با شدت کوبید که در تنیجه قالیهای خشن و فشرده به دست میآید، یعنی همان ویژگیهایی که در قالی بیجار دیده میشود.
مهمترین آثار تاریخی بیجار نیز عبارتند از قلعه بزرگ قم چقا، پل تاریخی صلوات آباد، بنای سنگی اوچ گنبد، مسجد تاریخی خسروآباد، تیمچه حاج شهباز خان، تیمچه امیر تومان متعلق به دوره صفویه، زیارتگاه حمزه عرب، پنجه علی، آثار سد خاکی جعفر آباد، تپه نجف آباد، مقبره آیت الله فاضل گروسی و قلعههای تاریخی بسیار و مقابر و امامزادههایی چون سید مسیب سید شکر، مقبره صاحبه، گنبد پیر صالح، مقبره سید خضر از جمله اماکن و آثار تاریخی موجود در شهرستان بیجار هستند و جمعا حدود ۶۰ اثر باستانی و تاریخی در آن شناسایی شدهاند. از مساجد بیجار میتوان مساجد قائم، جامع بازار، امیرالمومنین، سیدالشهداء، امام رضا، فاطمیه، ابوالفضل، موسی ابن جعفر، حضرت محمد ص، امام حسن، و حسینیه شهر را نام برد.
مراسم تاسوعا و عاشورای بیجار در ایران کم نظیر است و مردم در برگزاری آن مشارکت فعال دارند و هر ساله خبرنگاران از کشورهای خارجی جهت تهیه گزارش در آن شرکت میکنند. مردم این شهر در زنده نگه داشتن عاشورای حسینی بسیار متعصب و متأثرند به همین جهت به محض مشاهده هلال محرم در آسمان چند علم سیاه و منقوش را بر پشت بام مساجد و تکایا می افرازند و طاق آنها نیز با پارچههای سیاه که اشعار محزون و مذهبی بر آنها نوشته شده، میپوشانند هم چنین با پارچه های مربع یا مثلث شکل که بر آنها نامهای «الله، محمد، علی، حسن، حسین، فاطمه، یا قمربنی هاشم و یا ابوالفضل» نقش بسته است ستونها و طاقنماهای درون مساجد را میپوشاند. در این ماه بیشتر مردم به پاس شهادت امام حسین (ع) و یارانش سیاه پوش هستند و در این مدت خود را از تمام شادیها بیگانه میدانند و اصولا تمایلی به شادی خویش ندارند به همین مناسبت بیشر مردان ریش نمیزنند و زنان به آرایشگاه نمیروند و حنا نمیگیرند، روز تاسوعا و عاشورا از خوردن سیر و پیاز به صورت خام اجتناب مینمایند زیرا خود را عزادار میدانند روز عاشورا گروهی از مردان پا برهنه هستنند و عدهای آب نمینوشند به پاس اینکه امام حسین در صحرای کربلا تشنه لب به شهادت رسیده است در همین ایام نذر و نیازهای فراوانی مینمایند از جمله دادن حلیم و طعام به فقرا و نیازمندان و سر بریدن قربانی در جلو هیئتهای عزادار و تقسیم گوشت بین خانوادههای حاجتمند. عزاداری مانند سینهزنی و زنجیرزنی و غیره است.
جمعیت نیمه شرقی استان کردستان «منطقه گروس» شیعه مذهب بوده و اکثرا تُرکزبان میباشند. ترکزبانان منطقه گروس در ۸ نقطه شهری و ۴۰۰ روستا در شهرستانهای «بیجار گروس» و «قروه گروس» ساکن هستند. در حال حاضر آمار دقیقی از ترکهای منطقه گروس وجود ندارد؛ اما در همه دورهها مردم منطقه گروس نماینده «ترک» روانه مجلس نمودهاند. با وجود قابلیتهای بسیار بالای منطقه، متأسفانه بیجار نسبت به شهرهای غربی استان به اصطلاح کردستان محرومیت و عقبماندگی بیشتری را داراست و طرحهای عمرانی این منطقه با سرعت لاک پشتی در حال اجراء میباشند!
بعد از تشکیل استان کردستان که کوه «چنگ الماس» به عنوان حد و مرز آذربایجان و کردستان تعیین شد، شاعر ترکزبان بیجار ترانهایی میسراید که اکنون نیز زنان منطقه هنگام تنهایی و هنگام قالی بافی این ترانه را زمزمه میکنند:
چنگ الماسین یئلی اسدی
آجیسی دوغرادی کسدی
حاجامات آلمایین بسدی
قان آپاردی حالدان منی
ایراق سالدی ائلدن منی
منبع: نشریه چنلیبئل (ویژهنامه آذربایجان غربی) / شماره سوم