نه دریاچه آب می خورد، نه چشمان ساده باور ملت!
- توضیحات
- منتشر شده در یکشنبه, 28 تیر 1394 05:27
آذوح: نه انتقاد، نه سرنیزه و نه سازو دهل؛ دریاچه اورمیه را بالاخره باچه پرکنیم؟
آینانیوز- حامد عطائی؛ «دریاچه اورمیه با ساز و دهل پر نمی شود»،« دریاچه اورمیه با سرنیزه هم پر نمی شود» و «دریاچه اورمیه با تخریب ستاد احیاء پر نمی شود». سه جمله به ظاهر متفاوت که نشان دهنده حساسیت موضوع احیاء دریاچه اورمیه است. اولی تیتر یکی از خبرگزاری های مذهبی بود که در واکنش به کنسرت موسیقی کم رونق برگزار شده در آمفی تئاتر ائللرباغی اورمیه از سوی ستاد احیاء دریاچه اورمیه منتشر شد. این تیتر واکنش استاندار آذربایجان غربی را برانگیخت و او را برآن داشت تا در سالروز انتخابات 24 خرداد در جمع حامیان دولت با ایجاد مرز بین صاحبان تفکر امنیتی/سیاسی در یک سو و اجتماعی/زیست محیطی در سویی دیگر القاء کند که دولت پیشین موضوع دریاچه اورمیه را امنیتی کرده بود و با دوستداران این پهنه آبی خشکیده برخورد امنیتی کرده است.بنابراین ساز و دهل امروز به منزله باز شدن فضا و دور شدن از اتمسفر امنیتی سابق است.
تیتر سوم را سایت نزدیک به ستاد احیاء زده. یکی از رسانه های گزینش شده کارگروه فرهنگی ستاد احیاء دریاچه اورمیه که طبق ماموریتی که بدان محول شده بایستی هرگونه انتقاد از مدیریت و برنامه های این ستاد را رصد کرده و پاسخ به زعم خود لازم را در رسانه اش منتشر نماید.
ستاد احیاء دریاچه اورمیه به ریاست عیسی کلانتری با محوریت دانشگاه شریف و نمایندگی این دانشگاه در آذربایجان غربی که فعلا برعهده سیدهادی بهادری معاون پیشین عمرانی استانداری و دانش آموخته این دانشگاه است، مجموعه برنامه هایی را برای حفظ وضعیت فعلی دریاچه و بازگرداندن به تراز اکولوژیک انجام داده و در دست اقدام دارد.
اخیرا بنابرگفته نماینده استانی این ستاد رقمی درحدود یک هزار و سیصد میلیارد تومان برای سال 94 این ستاد تصویب شده و عملا نشان می دهد که دولت اقلا در بحث توجه بودجه ای به دریاچه اورمیه کم نمی گذارد و در حوزه هایی نظیر مدیریت منابع آبی تحت الارضی و سطح الارضی، تبیین و اجرای الگوهای کاشت کم مصرف، تغییر نگرش در کشاورزی سنتی، مطالعات انتقال آب از حوضه های مجاور، لایروبی رودخانه ها و مبارزه با برداشتهای غیرمجاز حرکتهایی انجام داده که البته به دلیل اطلاع رسانی ناقص و محدود امکان اینکه جامعه هدف بیشتری در جریان این اقدامات قرار بگیرند بسیار اندک است و دست اندرکاران کارگروه فرهنگی و رسانه هایی که با این کارگروه سروسری دارند نتوانسته اند همگام با دیگر حوزه ها حرکت کنند و این یعنی عملا هیچ!
از همان بدو شروع به کار ستاد احیاء انتقادهایی به کارگروه فرهنگی این ستاد دایر بود و همواره از عدم حضور نمایندگانی از رسانه ها گلایه وجود داشت. این کارگروه حدود یک ماه قبل به یکی از خبرنگاران و تهیه کنندگان تلویزیون فرصت داد تا این خلاء را پوشش دهد.
مدیر جدید روابط عمومی ستاد احیاء دریاچه اورمیه در نخستین گام از دهها خبرنگار رسانه های مکتوب و مجازی دعوت کرد تا شنونده سخنان مسئول استانی ستاد احیاء باشند.در این نشست بهادری خیلی شفاف و صریح با ارائه فهرستی محل هزینه کرد اعتبارات ستاد احیاء را تشریح کرد. فهرستی که در آن نامی جز «صداوسیما» به چشم نمی خورد. این گمان نزد برخی اصحاب رسانه ای حاضر در این جلسه به وجود آمد که شاید حضور یک چهره تلویزیونی در راس روابط عمومی ستاد احیاء رویکرد کلی این ستاد را منحصر در صداوسیما کرده و از سایر حوزه ها غفلت شده است. موضوعی که در همان جلسه نیز طرح و از سوی ستاد وعده داده شد که در اسرع وقت با تشکیل جلسه ای میان روابط عمومی، کارگروه فرهنگی و صاحب نظران حوزه های مختلف فرهنگی این نقیصه برطرف شود و به گروههای هدف متنوع تری امکان بروز خلاقیت و ارائه طرح هایشان داده شود.
جلسه مطبوعاتی هادی بهادری به استعفایش از معاونت عمرانی استانداری آذربایجان غربی پیوند خورد و این جابجایی با حرف و حدیث هایی که در خصوص آینده و سرنوشت نمایندگی استانی ستاد احیاء به راه افتاد فعالیت های فرهنگی را به ظاهر به سکوت و انزوا کشانید. سکوتی که به نظر می رسید در پس خود آبستن جنجالهای بسیاری بود.
با طولانی شدن معرفی معاون عمرانی استاندار آذربایجان غربی از یک سو و طولانی شدن موعد وعده های کارگروه فرهنگی در خصوص پذیرش طرح های صاحب نظران حوزه های فرهنگی بویژه رسانه ها، کم کم از تولیدات کم کیفیت و ضعیف کارگروه فرهنگی نیز رونمایی شد. برنامه هایی که به نظر می رسید با کمترین پشتوانه فکری و با عجله و فقط برای استهلاک بودجه هایی که از سال گذشته روی دست مانده بود و بالا و پایین نمودن نمودارهایی که می بایست باید سریع جمع و جور شده و به مقامات مافوق گزارش می شد.
این برنامه ها روی آنتن شبکه استانی ای رفت که در خوشبینانه ترین حالت و طبق اعلام مراجع رسمی از تنها 15 درصد مخاطب در استان برخوردار است. نیز تولید مطالب و گزارشاتی بعضا چیپ و کم ارزش از سوی رسانه هایی که هیچ اسم و رسمی بین مخاطبین نداشته و از الفبای کار رسانه ای ناآگاهند نتیجه اش شد تولید یک لقب مضحک و ناشیانه برای مسئول استانی ستاد احیاء و مانور خنده آورتر روی این لقب در شبکه های اجتماعی و سایت های وابسته که عملا دایره نفوذش را محدود به همان چند ده مخاطب سایت های پرادعا کرد و اعضای شبکه هایی که این لقب به صورت بی ربط پخش می شد.
مشکل از بنای خشت اول است. تحصیلکردگان عمران نیک می دانند که این خشت اول تا چه حد در نظم یک دیوار موثر است.
فرهنگ حوزه ای نیست که بشود آن را در تلویزیون، روزنامه، سایت یا آموزش و پرورش محدود کرد. نباید برای فرهنگ تعریف کفایی دست و پا کرد. فرهنگ یک مفهوم و واژه عینی و عام است که در کشور کا اقلا 24 دستگاه مدعی و متولی رسمی دارای بودجه و تشکیلات و قوانین و ضوابط مخصوص دارد.
پای لنگ برداشت های فردی و صنفی از فرهنگ ناشی از پرت شدگی از این سو و آن سوی بام درک منویات مقام معظم رهبری است. وقتی درک مفهوم فرهنگ از جانب بسیاری از مقامات و مسئولین و حتی متولیان فرهنگی از بنرچاپ کردن و کنسرت گذاشتن سخت تر است، حال و روز درک مفهوم عمیقی چون «پیوست فرهنگی» نیز روشن است!
طرفه آنکه مهمترین کارکرد فرهنگ در پدیده ای زیست محیطی چون بحران خشک شدن دریاچه اورمیه باید نمودش را در استخرهای تفریحی باغات، نحوه آبیاری مزارع و کشتزارها، شستن اتومبیل با آب لوله کشی و ...نشان می داد که هرگز و هرگز چنین نبوده و هیچ تغییری رخ نداده. فرهنگ باید به فولکلور و باور بومی و اعتقادی مردم نفوذ کند. فرهنگ باید حواسش به شرایط مساوی و بی عدالتی ها باشد و نگذارد مردم احساس کنند وقتی چراغی را صرفه جویانه خاموش می کنند در خانه همسایه ریسه و چلچراغ نصب است.
ستاد احیاء دریاچه اورمیه باید به سراغ باورهای مردم برود. اگر باور دارد که خشکی دریاچه اورمیه عامل انسانی داشته. اگر نه، یک راست برود روبروی مردم در یکی از این تیزرههای تبلیغاتی و برنامه های یخ تولید شده شان بنشیند و مثل آن نماینده محترم مجلس و آن امام جمعه سابق بگوید:« کاری است که شده؛ دریاچه را خدا خشک کرده تا مکافات مان دهد. ما هم برای احیاء اش باید دعا کنیم. همین!». در این صورت بودجه های فرهنگی هم صرف سایر حوزه ها می شود و بین مدعیان فرهنگ، خون و خونریزی راه نمی افتد. با چیدمانی که در ستاد احیاء وجود دارد، نه دریاچه آبی می خورد و نه چشمان ساده باور ملت!