چرا حاکمیت در سالگرد روز جهانی زبان مادری دست به دستگیری فعالین حرکت ملی آزربایجان زد؟؟
- توضیحات
- منتشر شده در جمعه, 09 اسفند 1392 23:12
اولو تانری نین آدیلا
مقدمه :
حرکت ملی آزربایجان از بدو تولدش فراز و فرودهای بی شماری را پشت سر گذاشته است؛ این فراز و فرودها گاهی از روی اضطرار ناشی از شرایط محیطی جامعه و گاهی ناشی از شرایط درونی حرکت بوده است. ولی آنچه امری مسلم است اینکه امروز در جامعۀ آزربایجان چیستی و کیستی حرکت ملی امری مشهود و عینی گردیده و ملت الفبای فلسفی حرکت ملی را آموخته اند. فعالان حرکت ملی با حضور در میان تمام اقشار موفق شده اند مردم را به مسائل ملی آشنا سازند هر چند این اشنایی ها با توجه به جو خفقانی حاکم کند بوده و در حدی نیست که بتواند موضوع ملی را امری همه گیر تبدیل نماید. ولی بی تردید این حاکمیت فارس است که الان بیش از همه احساس خطر نموده و با فریادی بلند خطر سقوط فرهنک راسیستی ایرانی و شمشیر دموکلس خود یعنی زبان فارسی را که نقش کلیدی در بریدن حقوق ملت تورک آزربایجان است، اعلام می دارد.
ما از دورۀ خاتمی با شعار اجرای اصول 15 و 19 قانون اساسی مواجه بودیم، ولی این امر از مرحلۀ عمل فرسنگ ها فاصله داشت، چرا که حاکمیت همیشه به آزربایجان نگاهی ابزاری داشته است و از انرژی بی بدیل ملتمان برای دفع خطرات موجود خودش نهایت استفاده را می برد(موضوع جنگ هشت ساله و بسیاری دیگرخود بهترین گواه بر نگاه ابزاری به ماست). ولی زمانی که از اواخر دورۀ رفسنجانی با نظر سنجی صدا و سیما برای سنجش میزان نیروی ملی تورک ها، حرکت ملی آزربایجان وارد مرحلۀ آکتیو شد و در سایۀ برخی از آزادی های محدود دورۀ خاتمی، با نشر کتب و نشریات و موضوع قلعۀ بابک که با تلاش های پدر معنوی حرکت ملی آزربایجان پروفسور زهتابی به یک سنت تبدیل گردیده بود، حرکت با سرعت حیرت آوری در بستر جامعه نهادینه شد. ماجرای روزنامۀ ایران و سوسک نامیدن ما و قیام حماسی سال 85 آب پاکی را به دست شوونیزم فارس ریخت و آنها دریافتند که دیگر کار از کار گذشته و سیاست های راسیستی و امحای فرهنگی 90 ساله، حداقل در سه استان از آزربایجان(اردبیل- آزربایجان شرقی- آزربایجان غربی ) جواب عکس داده است. ظهور تیم تراختور که در بازی های آن فعالان ملی مان با پلاکارد هایی به زیان ترکی خواهان حقوق ملی، همچون مدارس به زبان ترکی، ترک بودن ملت مان، اعتراض به تغییر اسامی جغرافیایی آزربایجان و بسیاری از موضوعات بود. موضوع حیاتی خشکاندن عامدانۀ دریاچۀ اورمیه که با تظاهرات صدها هزار نفری ملت مان در سال شهریور سال 90 و دستگیری عدۀ بی شماری از فعالان ملی و دوستداران محیط زیست شد.ماجرای اخیر در کردستان نامیدن بخش جاودانی وطن مان آزربایجان غربی اعتراض مردم به این امر و مجبور کردن دولت آنتی تورک فارس در عقب نشینی از نصب همتی کرد تبار به عنوان استاندار آزربایجان غربی نیز برگی دیگر از تاریخ ملتمان را رقم زد.ادبیات رایج در بین اوپوزسیون فارس همان ادبیات رایج انکار و بایکوت بود. ولی تلویزیون گوناز تی وی با پوشش های به موقع و عکس العمل های هوشیارانۀ فعالان نستوه حرکت ملی، توانست خلاء ناشی از این بایکوت ها را پر کند.
امسال نیز روحانی با شعارهای زیبا همچون تأسیس فرهنگستان زبان تورکی و تدریس به زبان های مادری و احیای دریاچۀ خشکانده شدۀ اورمیه، روی صحنه آمد و ملت آزربایجان به او رأی دادند. امروز نیز ظاهراً با ایجاد معاونت اقوام قصد پیگیری مطالبات فرهنگی را دارد. و امر تدریس زبان های مادری برای نخستین بار در دورۀ جمهوری اسلامی به صورت علنی به بحث گذاشته شد!!!؟؟؟ هر چند این عمل مخالفین و موافقینی دارد ولی علی الظاهر در سایۀ تلاش ها و جانفشانی های فعالان ملی وزنۀ موافقان بر مخالفان می چربد. چرا که راسیستها و حاکمیت چاره ای جز عملی ساختن خواست های حداقلی ملل را ندارند.
اما موضوع مهمی که نگارنده را واداشت تا به نوشتن این مطلب بپردازد این پرسش بود که با وجود اینکه حاکمیت در فکر اجرای اصل معطل 15 قانون اساسی است، دستگیری اخیر فعالان ملی که با موضوع زبان مادری مراسماتی در منازل خصوصی افراد تشکیل داده بودند، چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد. آیا به غیر از این است که اگر قرار باشد اصلی اجرا شود، دولت باید از همین فعالان ملی که با پشتکار خود به یادگیری زبان تورکی پرداخته اند و همۀ شان تحصیلات دانشگاهی دارند و می توانند به عنوان معلم در مدارس به کار گرفته شوند، کمک بگیرد.
براستی که عمل نیروهای امنیتی و انتظامی همۀ فعالان ملی آزربایجان را در بهت فرو برده است؟! چرا که همه با این تصور که جو پلیسی احمدی نژادی تعدیل یافته، قصد برگزاری مراسم زبان مادری را داشتند ولی با دستگیری فله ای فعالان ملی در یکم اسفند (یک روز مانده به روز جهانی زبان مادری) همه را شوکه کرد!!!؟؟؟ نگارنده معتقد است اگر این اقدام نیروهای امنیتی برای دستگیری در روز دوم اسفند رخ می داد آمار دستگیر شدگان از ده هزار نفر نیز بالا می رفت چرا که در ده ها شهر و روستا در اقصی نقاط آزربایجان جنوبی مراسمات روز زبان مادری برنامه ریزی شده بود که خبر دستگیری های اهر و ملکان و بناب و بعدا تهران باعث شد که فعالان ملی مصلحت را در عدم برگزاری مراسم های مذکور ببینند.
حال سوال چرا حاکمیت دست به این دستگیریها زد؟؟ حاکمیت چه پیامی به ملت آزربایجان و فعالان حرکت ملی آزربایجان دارد؟!
به نظر نگارنده حاکمیت تصمیم خود را برای اجرای اصل 15 گرفته است بنابراین خواست با دستگیری های چندین صد نفره اش این پیام را به ملت آزربایجان و خود فعالان ملی برساند که:
1- با شیوه ای پوپولیستی به مردم بگوید که علیرغم خواست حاکمیت برای اجرای اصل 15 فعالان ملی با برپایی جلسات غیرقانونی در مقابل خواستۀ حاکمیت سنگ اندازی می کنند.
2- به فعالان ملی بگوید تلاش و کوشش شما بی نتیجه بوده و اراده، ارادۀ ماست یعنی ما خودمان این حق را به شما می دهیم و مبارزات شما تأثیری در ارادۀ حاکمیت نداشته و ندارد.
3- شما فعالان همیشه و هر لحظه رصد می شوید و در چنبرۀ قدرت ما واقع هستید
4- به انفعال کشیدن فعالان برای انصراف آنان از ادامۀ مبارزه برای تحقق خواسته های ملی( حال آنکه تدریس به زبان مادری کف خواسته های ملی ماست)
5- تضعیف روح ملی و محدود کردن حرکت ملی در درون مرزها و صرفاً داخلی کردن موضوع ملی تورکان آزربایجان
نتیجه گیری:
با این اوصاف لازم است گفته شود که حاکمیت در نتیجۀ فشار فعالان حرکت ملی آزربایجان مجبور به قبول احقاق برخی از خواسته های انسانی گردیده است. حوادث بین المللی و رسمی شدن زبان های ملل ساکن در همسایگان ایران همچون ترکیه، عراق و افغانستان نیز مزید بر علت شده است.ولی باید گفت که حاکمیت کتابهای تورکی را بر اساس معیارهای خود خواهد نوشت و به مدارس خواهد فرستاد و تدریس ان را به دست عده ای بی سواد خواهد سپرد که در عمرشان یک خط به زبان خود ننوشته اند و فارسی را همچون بتی می پرستند و په بسا با اختیاری کردن و بی تاثیر قراردادن نمرۀ درسی کتاب تورکی باعث به حاشیه رانده شدن هر چه بیشتر زبان تورکی در جامعه خواهد شد.پس باید هوشیار بود و با چشمانی باز به پیشواز آینده رفت.
مهران گؤی دیل
سو گونو بایرم آیی نین 8.ی
گونئی آزربایجان