تکاپوی مذبوحانه راسیسم فارس ، درمقابله با زبان مادری !
- توضیحات
- منتشر شده در شنبه, 17 اسفند 1392 23:01
با اوج گیری جنبش ملی ، مستقل واستقلال طلبانه ملت آذربایجان جنوبی ، سم پاشی های راسیسم تمامیت خواه فارس چهره ترک ستیزانه تری به خود گرفته و آن را هر روزبه شکلی نشان میدهد ، پان ایرانیستهای خارج نشین ازهرطیف اش که باشند ،از تاجران آخوند پناه گرفته تا پا دوهای رنگارنگ رژیم اسلامی راسیستی فارس حاکم برممالک محروسه و قلم به مزدانی که هرروزه با ابداع نوعی فلسفه های ساخته گی ، و زهرآگین ، درعین حال عاری از حقیقت به طرزی مذبوحانه ، و بی محتوا میخواهند با حرکت ملی سیل آسای ملت ترک آذربایجان و زبان پویای ترکی آذربایجانی مقابله نموده و با نوشتن انواع مقالات خود پسندیده و سخنرانیهای تکراری پرآب و تاب ، با قیافه هائی "حق به جانب" کوشش مینمایند تا آنجائی که در توان دارند حقانیت وجودی زبان تاریخی و مادری یک ملت را با انواع ترفندها انکار نموده و به جای آن زبان استعماری فارسی را که توسط فراماسونهای فارس با زورسرنیزه و زندان ، شکنجه درداخل ممالک محروسه به ملتها تحمیل شده و با گویشهای بی محتوا در تلویزیونهای خارجی شان زبان ترکی آذربایجانی را که ریشه درتاریخ چندین هزارساله دارد انکار نموده و اراجیف بی مجتوائی را به ملت ترک آذربایجان ، خصوصاً نسل جوان الغاء نموده وبا قصه های من درآوردی سراپا دروغ مغز شوئی نمایند .
این مقام باخته گان رژیم سابق که خود را « اپوزیسیون !؟ » مینامند ، ولی در خفا با آخوندهای حاکم داد ستد و تجارت گسترده دارند ! با توسل به انواع شیوه ها ولجن پراکنیها به ملییت ها ، خصوصاً به ملت ترک آذربایجان ، با نوشته جاتی بی مایه سخت در تلاش و تکاپو میباشند ، که دراصل سحنانشان هم خوانی با اهداف و تاکتیک های رژیم ولایت فقیه دارد که از اوج گیری حرکت ملی ملت آذربایجان جنوبی هردو طیف پریشان میباشند ،
به همین جهت لازم دانستیم برای چندمین بار به گوشه هائی ازانبوه حقایق اشاره ای کوتاه نموده وبه سردمداران قوم عظمت طلب فارس این نکته را یاد آورشویم که ، دیگرحنای شما درنزد ملت ما و سایر ملییتهای دیگر رنگی ندارد . زیرا آن دوران طلائی رضاخانی ومحمد رضا شاهی تان سالهاست که سپری شده و امروز نسل جوان ملییت های ساکن در ممالک محروسه ازهمه جنایات رژیمهای شاه و شیخ خاطراتی درد آورو غم انگیز دارند ، ولی با اینهمه شما هنوزهم اندرخم یک کوچه اید ، بی شک دوران خونبار تروریستهای جمهوری اسلامی نیزکه پرچمداراسلام ناب محمدی و راسیسم تمامیت خواه فارس میباشد بزودی و با سرعت به ذباله دان تاریخ افکنده خواهد شد .
تجزیه طلبی یا جدائی خواهی چیست ؟
******************************************************************
اگر به تاریخ خیزشهای حق طلبان توده های تحت ستم درممالک محروسه بنگریم به
روشنی خواهیم دید که قیام وانقلابهای های حق طلبانه و مردمی هیچ گاه خوشایند حاکمان نظامهای ظالم و دیسپوت درممالک محروسه نبوده و نیست .
همچنان که ما امروزهم شاهد نمونه های بارز آن درکشورهای دیکتاتورزده میباشیم ، ما بارزترین آنها را دردوران مشروطه ، قیام خیابانی ، تشکیل حکومت ملی در آذربایجان جنوبی به رهبری سیدجعفر پیشه وری ، جنبش خلق مسلمان وسایر خیزشهای حق طلبان ملت آذربایجان جنوبی دیده ایم ، چنین قیامهای توده ای هیچگاه خوش آیند سردمداران قدرت طلب حکومت مرکزی تهران نبوده و اکنون هم نیست.
ازهنگام برقراری دیکتاتوری رضاخانی تا به امروز که بیش از 90 سال میگذرد ، راسیسم فارس ، با اتخاذ سیاست سرکوب وآسیمیله ، با کینه و عقده های نژاد پرستانه همیشه ملت آذربایجان را ( برده و یا امّت ) خود دانسته واراده ملت ما را به هیچ شمرده و هرگونه خواست حق طلبانه و طبیعی ملت ما را با وصله چسبانیهای بی معنا واتهام زنیهای پوچ به طرزی بی رحمانه مورد هجومهای وحشیانه و سرکوب قرار داده.
تداوم انواع بی عدالتی های حاکمان مرکز نشین را بیاد داریم که هربار با لشگرکشی های وحشیانه و به خاک وخون کشیدن فرزندان آذربایجان توام بوده ، که نتیجه اش جزعمیق ترشدن باور ملت آذربایجان به آزادی و تلاش درراه جدائی ازتهران چیز دیگری نمیتوانست باشد ، حاکمان تهران نشین این جدائی طلبی به حق ملت آذربایجان را گناهی بزرگ دانسته و با لفظ « تجزیه طلبی» درگویش فارسی متداول نموداند .
در صورتی که یکی از عمده ترین علل جدائی طلبی ملت آذربایجان ظلم بی حد و مرز حکومت مرکزی بوده که پی آمد طبیعی آن تصمیم به جدائی از تهران و حاکم شدن بر سرنوشت ملی خود میباشد ، با درنظرگرفتن این حقیقت که آذربایجان هم ازلحاظ تعداد جمعیت اش و هم به دلیل زبان متفاوتش نمیتواند برای ابد درزیر سلط حاکمیت فارس باقی بماند .
درمورد سایر ملتهای تحت ستم نیز حقیقت همین است ، اساساً علل جدائی خواهی ملتهای تحت ستم را درذات خود حکومت گران فاشیست تهران نشین باید جستجو نمود به همین جهت ایده آزاد اندیشی وعلل استقلال طلبی هریک ازملییت های ساکن درایران یک امر طبیعی و قانونی میباشد .
ملت آذربایجان میخواهد صاحب خانه خود باشد ، میخواهد خود به سرنوشت خویش حاکم باشد ، میخواهد فرزندانش نه به زبان بیگانه ، بلکه از دوران کودکستان تا دانشگاه به زبان مادری خویش درس بخواند ، میخواهد آکادمی علوم و فرهنگستانش به زبان ترکی آذربایجانی باشد ، تا یافته های علمی و پیش رفت های فنی دانشمندانش بنام عالمان ترک آذربایجانی و به زبان ملی خودش ثبت تاریخ گردد ، میخواهد خود صاحب ثروتهای طبیعی خویش باشد ، میخواهد بانک ملی خودش را داشته باشد ، میخواهد کتابها و روزنامه هایش در شهرها وروستاهایش بدون هیچگونه محدودیت و
ممنوعیت زبان ملی اش منتشر شوند، میخواهد تاتر واوپرایش به زبان مللی اش ترکی آذربایجانی باشد ، میخواهد نیروی کارکارگر آذربایجانی برای ساختن و آباد کردن شهرها و دهات دور و نزدیک آذربایجان بکار گرفته شوند ، میخواهد سندیکاها و اتحادیه های کارگران در آذربایجان آزاد و فعال باشند ، میخواهد احزاب و تشکلهائی با مرام و دیدگاههای گوناگون بدون هیچ مانعی فعالییت داشته باشند ، میخواهد برای فرزندانش نامهای ترکی انتخاب نماید ، میخواهد نگذارد دریاچه اورمییه اش را راسیسم فارس به عمد خشک کند ، میخواهد خود صاحب منابع طبیعی خویش باشد میخواهد ارتش ملی داشته باشد ، پلیس ملی عدالت خواه داشته باشد تا ازملت و منافع ملی و مرزهای آذربایجان مدافعه نماید ، نه از منافع حاکمان واپس گرا ، یا حزب الله لبنان و سوریه و سایر تروریستهای اسلامی ، میخواهد با همه ملتهای همسایه و دنیا دوستی مسالمت آمیز و روابط صلح آمیز بدون تنش داشته باشد ، و موارد بسیاردیگر.
ولی راسیسم تمامیت خواه فارس همه اینها را « تجزیه طلبی » نام میگذارد ! اگرتجزیه طلبی چنین است ، در آن صورت همه 35 میلیون ملت ترک آذربایجان تجزیه طلب میباشند و به آن افتخارهم میکنند ، با این هدفها حرکت ملی ملت آذربایجان پی ریزی گردیده و تا پیروزی نهائی هرروز گسترده ترخواهد شد ، خوشبختانه امروز دیگرنه فاشیسم سرخ وجود دارد و نه رژیم ستم شاهی ، رژیم آخوندی نیز با تکیه برحربه سلاح ، زندان ، شکنجه ، اعدام دراین 35 سال هرروز رسواتر و ناتوان تراز پیش شده و دیگر تاب مقاومت در برابرحکم تاریخ را نخواهد داشت و با وزش طوفان خشم ملتها ازدرون خویش خواهد پوکید . اینست چرائییه جدائی خواهی ملت آذربایجان که سرانجام به این هدف ملی خود خواهد رسید.
ممالک محروسه «ایران» درزیر پوست رژیم حاکم فعلی تجزیه شده است .
آشکار است که امروزعلاوه برملت های تحت ستم ساکن در ممالک محروسه ایران ، حتی زحمتکشان وآزادیخواهان واقعی و روشنفکران ملت فارس هم به درستی ماهیت ومفهوم حرکت ملی دموکراتیک ملت آذربایجان جنوبی را دریافته اند ، زیرا توانمندتر شدن هرچه بیشتر حرکت ملی کلید نجات همه ملتهای تحت ستم میباشد و با الهام گرفتن ازاین حرکت ملی ملت های دیگرنیز بپا خواسته اند ، ما بارها و صادقانه گفته و نوشته ایم که ، ملت آذربایجان هیچ گونه دشمنی و کینه با ملت فارس ندارد ، زیرا دشمن مشترک ما راسیسم نژاد پرست میباشد نه ملت فارس ، کرد ، بلوچ ، عرب ، ترکمن ، گیلک ، مازی و غیره نیز در چنگال رژیم راسیستی ولایت فقیه و نژاد پرستان اسیرمیباشند ، که هر روز شاهد اعدامها ، زندانها ، شکنجه های فرزندانشان میباشند ، رژیم هرصدای حق طلبانه را با گلوله و اعدام جواب میدهد خواه فارس باشد و یا ازهر ملت دیگر .
درست به همین جهت است که میگوئیم : گویش «تجزیه طلبی !» را راسیستهای معلوم الحال پان ایرانیست رواج میدهند ، و با تحریک احساسات ملت فارس ، به رژیم موللایان حاکم کمک نموده ، سدی در مقابل مبارزه مشترک علیهه رژیم ولایت فقیه
ایجاد مینمایند ! ولی با این همه نسل جوان امروزی از هر ملیّت ، دین ، باوری که داشته باشند ، امروز بسیار آگاهتر ازآن میباشند که دردام تبلیغات راسیستهای نژاد پرست قرارگیرند ، به همین جهت رشد شخصییت ملی ملتها در پروسه مبارزات ملی در زیر پوست همین رژیم مراحل تکامل خود را طی نموده و به راه خود ادامه خواهد داد .
و هرروز با قدمهای استوار تری ، آبدیده ترشده ، مرحله به مرحله پیش خواهد رفت و سرانجام ، با کوله باری پراز تجربه ایام و کیفییتی پیروزمند به هدف مطلوب خود خواهد رسید . آری ممالک محروسه « ایران» تجزیه خواهد شد و هرملتی سرنوشت خود را به دست خویش خواهد گرفت ، ملتها با دوستی و مهربانی درکنار هم زندگی خواهند نمود و حکمرانی و زورگوئیهای راسیسم فارس نیز به پایان خواهد رسید ، آن روز زیاد هم دورنیست .
ماهیت آسیمیله شدگان خودی و پروسه حرکت ملی .
با اوج گیری حرکت ملی ملت آذربایجان جنوبی ومطرح شدن وعده هائی ! ازسوی حسن روحانی مبنی برآورده شدن حقوق قانونی و طبیعی ملییتها که تدریس به زبان مادری درمدارس یکی ازآنهاست، اکنون علاوه برمخالفت اکثریت اعضای فرهنگستان زبان فارسی معلوم الحال ودیگر کاسه لیسان رژیم ، حتی بعضی آسیمیله شده گان هویت باخته به اصطلاح «خودی!» که بکلی مانقورت شده و خود را در صف راسیستهای فارس درخارج و داخل جای داده اند، بی شرمانه آنها نیز خود را ترک ! و آذربایجانی مینامند ؟ وبرای خوش رقصی درجمع پان ایرانیستهای خارج نشین و حاکمان داخلی پیوسته درمورد تدریس به زبان مادری به مخالفت پرداخته ودرانواع تلویزیونهای لوس آنجلسی اظهار فضل میکنند !؟ براستی این موجودات را چه نام متیوان نهاد ؟
این اشخاص همان جیره خواران رژیم سرنگون شده پهلوی میباشند ، که امروزهم از توبره میخورند ، هم ازآخور .
این بیچاره ها غافلند ازاین میباشند که حرکت ملی و نهضت رهائی بخش مستقل ملت آذربایجان جنوبی دیگر راه بازگشت به عقب ندارد ، این حرکت هر روزتوانمندتر و گسترده پیش میرود ، تا رسیدن به هدف دیرینه خود که همان آزادی و استقلال ملی میباشد ، هرروز گسترده ترو نیرومند تر خواهد شد .
پا دوهای تمامییت خواه رژیم ، استقلال طلبان آذربایجان را« پان ترکیست !» مینامند وبا انواع سم پاشی های هدفمند هر روز خروارها کاغذ سیاه میثکنند ، غافل ازاینکه دیگرکسی خریدارموعضه ها و دروغ پردازیهای آنها نیست .
زیرا ملت ترک آذربایجان در هیچ پروسه ای از تاریخ نژاد پرست نبوده . برعکس ترکهای آذربایجان ضمن احترام عمیق به آداب و رسوم و زبان ملتهای دیگر، همیشه رئوف ترین و مهربان ترین ملت بوده و با همسایه گان خود وحتی مهمانان ناخوانده نیز همیشه درنهایت مهربانی و دوستی با مسالمت زندگی نموده اند ، ولی در مقابل دشمنان دوست نما و مهمانان بد نیت و حیله گر که چشم طمع به آب و خاک آذربایجان
داشته اند به شدت مقابله نموده اند ، تاریخ ملت آذربایجان شاهد این مدعاست .
واما حساب راسیسم تمامیت خواه فارس از حساب ملت فارس جداست .
ملت آذربایجان همیشه طرفدار حق و عدالت بوده وهست ، به همین جهت است که حساب ملت زحمتکش و مورد استثمار واقع شده فارس را ازحساب دیکتاتورهای فارس که با کمک بیگانه برمسند قدرت تکیه زده و نسبت به همه ملییت ها ظلم نموده اند سخت مخالف بوده و میباشند ، زیرا مبارزه ملت آذربایجان برضد دشمن مشترکمان ، یعنی دیسپوتیزم نژاد پرست فارس بوده و هست ، ملت ما براین باوراست که آزادی و رهائی آذربایجان جنوبی ، آزادی و رهائی ملت فارس و سایرملتهای تحت ستم را درپی خواهد داشت، حاکمیت ولایت فقیه کنونی نیز این حقیقت را میداند و به همین جهت دائماً به سم پاشی های خود ادامه داده و " ترکها را دشمن فارس و یا بلعکس " تبلیغ میکند .
ما امید واریم در پروسه کنونی که مبارزات رهائی بخش ملت آذربایجان هرروز با گامهای استوارتری به پیش میرود ، مبارزین فارس نیزهمراه با مبارزین سایر ملیت های تحت ستم این حقیقت را دریابند و یک بار برای همیشه خود را ازتبلیغات پوچ راسیسم با عمامه و یا بی عمامه نجات داده و با آگاهی درجهت حرکت های ملی ملتهای حلقه ای از این زنجیر گردیده و همگام شوند و بی جهت برخوردهای بی نتیجه و یا دشمنی ناآگاهانه با ملتهای دیگر ننمایند ، زیرا درآن صورت است که آب به آسیاب دشمن مشترکمان خواهند ریخت .
زنده باد آذربایجان ـ زنده باد اتحاد ملییت ها در راه آزادی .
حزب سوسیال دموکرات آذربایجان جنوبی ـ آذرخش ـ 7 / 3 / 2014