شتر کریمه پشت درهای ایران- امین موحدی

رفراندوم استقلال و متعاقب آن پیوستن کریمه به روسیه که با امضای رئیس جمهور روسیه  عملی‌ شد؛ هرچند در بدو به دلیل تضعیف آمریکا میتواند موجب خرسندی جمهوری اسلامی ایران باشد اما از نکته نظر تاریخی حاوی پیام تلخی‌ برای استعمار پیر ایران است؛ تغییر جغرافیای دنیا بر اساس رای ملت‌ها چیزی نیست که در آینده کشورهای کثیر المله‌ای مانند ایران بتوانند از تبعات آن آسوده بمانند.
. آنچه در کریمه اتفاق افتاد صرف نظر از عناصر دخیل در روابط آمریکا و روسیه و ریشه‌های تاریخ جنگ سرد بین این دو قدرت جهانی‌ از نکته نظر تاریخی‌ حادثه‌ای بزرگ در آغاز قرن حاضر میباشد؛ که بطور مستقیم نتیجهقائده‌ ایست که خود آمریکایی‌ها به بهانه حق تعیین سرنوشت ملل بلوک شرق را یکی‌ پس از دیگری تجزیه کردند که همین قائده‌ اکنون گریبان هم پیمانان خودشان را گرفته و روسیه با همین ‌اسب تروا میرود که مواضع از دست رفته خود در قرن گذشته را باز پس گیرد؛
ولی‌ آنچه میخواهیم روی آن تاکید کنیم پرداختن به روابط این دو قدرت نیست بلکه نگاهیست به آثار استقلال و الحاق کریمه به روسیه بر جغرافیای آتی کشوری مثل ایران است کهدر  سال۲۰۱۲  احزاب سیاسی آذربایجان جنوبی به نمایندگی از طرف ملت خود با مراجعه به سازمان ملل و محافل بین المللی خواستار برگزاری رفراندوم استقلال در اراضی‌ آذربایجان جنوبی و جدایی‌ از ایرانی‌ها شدند؛در آن  نامه که از سوی بسیاری از تشکیلات های فعال در داخل و خارج از آزربایجان جنوبی امضا شد، از “بان کی مون” خواسته شد که بر اساس مصوبه شماره ۲۲۰۰A در تاریخ ۱۹۶۶ برای ملت آزربایجان جنوبی در محدوده اراضی تاریخی آن حق تعیین سرنوشت به رسمیت شناخته شود.
در قسمتی‌ از این نامه با استناد به سخنان علی‌ اکبر صالحی-وزیر خارجه وقت ایران- در سفر  خود به ترکیهٔ که اعتراف کرد: در ایران ۴۰درصد اهالی آذربایجانی هستند, توجه دبیر کّل را به نادیده گرفته شدن و سرکوب این جمعیت عظیم توسط حکومت ایران ،جلب می‌کند
بدین ترتیب و طبق عرف و قوانین جهانی‌ و بر اساس همان قائده‌ای که در سالهای گذشته غرب و روسیه از آن استفاده کردند و رضایت  ضمنی‌ ایرانی‌ها در هر دو مورد  غیر قابل انکاراست اکنون جمهوری اسلامی ایران باید خود را آماده پذیرایی‌ از شتری کند که مقابل خانه آنهانیز خیمه میزند و آنرفراندوم استقلال آذربایجان جنوبی  از ایران است.
هرچند در استقلالکریمه و سپس الحاق آن به روسیه قدرت بزرگی‌ مثل روسیه نقش مهمی داشت ولی‌ اصل انکار ناپذیری که به مرور به آن مشروعیت جهانی‌ خواهد داد واقعیت جمیعتی و نژادی مردم کریمه میباشد که نزدیک به ۷۰در صدآنها روس و غیر اوکراینی هستند و این در مقایسه باترکیبجمعیتی آذربایجان جنوبی که ۱۰۰ درصد آنان غیر ایرانی هستند قابل تامل میباشد؛ و درست به همین دلیل است که وقتی‌ ۱۰۰ هزار نفر در ورزشگاه تبریز فریاد میزنند : آذربایجان جنوبی، ایران نیست لرزه بر اندام ایرانی‌ها می‌‌افتد؛ و رسانه‌های جهانی‌ به پوشش آن به عنوان یک حادثه مهم میپردازند.
اگر ملل کوچکی مانند بوسنی و کوزوو و سودان جنوبی توانستند به با استفاده از اصل پذیرفته شده حق تعیین سرنوشت به استقلال خود دست یابند ؛ملت بزرگی‌ مثل آذربایجان جنوبی با پیشینه قوی مبارزه برای استقلال از این امر مستثنی نخواهد بود.و این موضوعیست که رسانه‌های ایران را در وحشت عمیق فرو برده  و با فرا فکنی‌  مطالبه استقلال ملت آذربایجان جنوبی راخواست قدرتهای بزرگ دانسته و می‌‌نویسند:"در گفتمان سیاسی آمریکا در خصوص جمهوری اسلامی ایران اقدامات پنهان و خرابکاری صنعتی به عنوان جایگزینی برای جنگ به حساب می‌آیند. اما اکنون، با توجه به گفته‌های نماینده کنگره "دانا روهراباکر"، ما با جایگزین دیگری برای اقدام نظامی مواجه هستیم: قطعه قطعه کردن ایران.این نماینده کنگره آمریکا در نامه ای به هیلاری کلینتون خواستار کمک آمریکا به تجزیه ایران و جدا کردن آذربایجان از ایران شد."با وجود تمام این فرافکنی‌ها باید خطاب به استعمار ایران تکرار کنیم: تاریخ یک علم است؛ و قوانین آن غیر قابل انکار و ملت آذربایجان جنوبی در مسیر حقوق تاریخی و انسانی‌ خود به استقلال نزدیک شده است.
نکته مهمی که بایستی‌ مورد توجه قرار داد نگرانی‌ تاتارهای کریمه از رفتار روس‌ها در قبال آنهاست ؛ با وجود اینکه پوتین تضمین‌های شفاهی‌ در این خصوس به تاتارها داده است ولی‌ باید منتظر ماند و دید که حقوق اولیه آنان در جغرافیای جدید منطقه ملحوظ خواهد شد یا نه؟هرچند که اظهار نظر در اینمورد هنوز زود است.
http://aminmovahedipress.blogspot.com/2014/03/blog-post_18.html
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn