اِلن گودمن: ترس از زنان تحصيلكرده!
- توضیحات
- منتشر شده در پنج شنبه, 24 مهر 1393 02:33
برگردان: فرانك فريد
این مطلب نشان میدهد که چگونه با افزایش تعداد زنان تحصیل کرده، زمانی در امریکا هم مقامات دانشگاهی و ... واهمه خود را از این امر نشان می دادند. [مترجم]
بوستون- زنان تحصيلكرده، همواره بعضي از مردم را نگران ميكنند!
در سال 1873 وقتي هنوز كمتر از 15% دانشجويان زن بودند، "ادوارد كلارك" از دانشگاه هاروارد، در مورد اينكه چگونه رشد مغز زنان منجر به كوچك شدن رَحمِ آنها ميشود، توضيحات علمي ميداد!
در سال 1889 كه زنان كمتر از 20% دانشجويان را تشكيل ميدادند، دانشمند برجسته، "آر كلمن" به آنها هشدار ميداد: «زنان در آستانه ويراني هستند.... هشيار باشيد!! يافتههاي علمي نشان ميدهد زناني كه تحصيل ميكنند، بيشتر آسيب ميبينند.»
در سال 2002 اعلام كردند، 57% مدارك كارشناسي را زنان به خود اختصاص دادهاند و تعجبآور اينكه اين مسئله را مانند بحراني ملي تلقّي كردند. تابستان آنسال روزنامهها با تيترهاي درشت اين پرسش را مطرح كردند: «پس پسرها كجا هستند؟»
"كريستينا هوف سامرز" نويسنده مقالهٔ «اعلان جنگ عليه پسرها»، همه جا اين موضوع را مطرح ميكرد: «كليد جنسيت را روشن كردهايم» و «از نظر تحصيلات دختران روز بروز قوي و قويتر و پسران ضعيف و ضعيفتر ميشوند.»
در عين حال رؤساي دانشكدههايي كه بخش اعظم دانشجويان آنها زن بودند، براي بالا بردن ظرفيت جذب دانشجويان پسر تلاش ميكردند، بدون آنكه نام «تبعيض مثبت» (به نفع مردان!) روي برنامههايشان بگذارند. بيزينس راندتيبل، سازماني متشكل از مديران رده بالاي شركتهاي مهم، بودجهٔ تحقيقي را فراهم آورد تا مشخص شود، چه بر سر ـ به جرأت بگويم ـ ورٌاثِ مسلّم آنها (یعنی پسران) آمده است!
بنظر ميرسد هر كس در مراكز آموزش عالي تحصيل ميكند بايد مبحث شكاف جنسيتي را هم بخواند و به سؤالات طرح شده در امتحان پاسخ گويد: آيا زنان برندهاند؟ آيا مردان بازندهاند؟ آيا برد زنان به باخت مردان ميانجامد؟ اما قبل از اينكه شما به اين سؤالات پاسخ دهيد، چند واقعيت را در نظر بگيريد.
اكنون 3/8 ميليون زن و 4/6 ميليون مرد در دانشگاهها تحصيل ميكنند. اين شكاف جنسيتي در واقع، مرحله متأخر از روند تدريجي و طولاني است كه بعد از جنگ ويتنام شروع شد و مردان را در مقابل انگيزه قوي رفتن به جبهه و يا ماندن و ادامه تحصيل قرار داد. در دو دهة اخير نيز تعداد مردان با مدرك كارشناسي افزايش يافته، اما تعداد زنان با تحصیلات عالی بسيار بيشتر و با آهنگ سريعتري افزایش یافته است. «ژاكلين كينگ» عضو شوراي آموزش ميگويد: «اطلاق موفقيت زنان به اين موضوع بيشتر صادق است تا اطلاق شكست مردان به آن». البته «موفقيت» محدوديتهاي خاص خود را دارد. شكاف جنسيتي وقتي معكوس ميشود كه زني به درجه دكترا ميرسد، اينجاست كه مسير تصدي شغلهاي رده بالا بسرعت به روي او بسته ميشود.
اما در آموزش عالي مسئله جنسيت تنها بخشي از آمار است. واقعيت اين است كه شكاف آموزشي از عوامل نژادي و طبقاتي بیشتر متأثر است. براي شروع بايد بدانيم، فاصلهاي بين زنان و مردان سفيدپوست وجود ندارد. تفاوت اصلي در آمار از اقليتها ناشي ميشود. در حقيقت شكاف اصلي به علت افزايش در تعداد زنان اقليتهاي قومي و نژادي است. به عنوان مثال در ميان آفريقايي ـ آمريكاييها در مقابل هر مرد تحصيلكرده، دو زن تحصيلكرده داريم. اگر عامل درآمد را در نظر بگيريم ميبينيم دانشآموزان اقشار كمدرآمدِ اقليتها، تمايل كمتري براي رفتن به دانشگاه دارند، اما در مورد زنان مسئله فرق ميكند. زنان اين اقشار بهرحال راهي براي رفتن به محيط دانشگاه پيدا ميكنند.
به نظر كينگ، اين موضوع بيشتر به بازار كار مربوط است. يك پسر از قشر كمدرآمد و مردد به ادامة تحصيل، ممكن است نگاهي به اطراف ببيندازد و شغلي متناسب يك فرد 18 ساله پيدا كند. اما يك دختر، طبق روال سنتي جامعه، بدون داشتن تحصيلات عالي نميتواند شغل مناسبي مثلاﱠ در يك مركز درماني يا اداري پيدا كند. بهرحال خبر خوب يا بد اين است كه زنان هنوز نياز به مدرك دانشگاهي دارند تا بتوانند حقوقي برابر با يك مرد با مدرك ديپلم داشته باشند.
من نميخواهم مشكل اصلي را ناديده بگيرم. ما بايد نگران اين باشيم كه چرا نسل جوان ما پشت يك سيستم اقتصادي مبتني بر تحصيلات عالي گير ميكند و بايد بپرسيم چرا مردان اقشار كمدرآمد و مردان اقليتهاي قومي و نژادي از لحاظ تحصيلات، موفقيت كمتري نسبت به بقيه مردم بدست ميآورند.
اما اگر بحراني وجود داشته باشد، موضوع مربوط به مسئله زن بودن يا مرد بودن نيست. چنانچه "ژاكلين وودز"، رئيس مجمع زنان دانشگاهي عنوان ميكند: «ميگويند، زنان جايگزين مردان ميشوند، اين زنگ خطر نيست؟! اينها بحث بينتيجهاي را شروع كردهاند كه من نميخواهم وارد آن بشوم.»
اما لازم نيست مدرك كارشناسي داشته باشيد تا به كنه مطلب اين خبر داغ پي ببريد: «بهرحال و بهر وضعيت، زنان روال طبيعي كارها، بخصوص نظم ازدواج را بر هم زدهاند.» چنانچه "توماس مورتنسن" از کالج "پِل" به يك خبرنگار ميگويد: «170 هزار زن با مدرك كارشناسي بيشتر از مردان داريم، اين تعداد نميتوانند براحتي، مرداني با تحصيلات دانشگاهي براي ازدواج پيدا كنند.»
خُب! چرا آنموقع كه تعداد زنان تحصيلكرده¬ی كمي براي ازدواج با مردان داشتيم كسي هشدار نميداد؟ ... بهرحال خانمهاي دانشجو متوجه باشند: «شما در آستانة ويراني قرار داريد... هشيار باشيد!! با گرفتن مدركتان با بحران پيدا كردن شوهر مواجه خواهيد شد. حال خود دانيد، تحصیل بهتر است يا كوچك شدن رحم شما؟!»
منبع: سایت فرانک فرید