انتقاداتی بر نامه سرگشاده به رئیس جمهور درمورد “اقلیتها” از سوی برخی فعالین ــ ارکین وطن اوغلو

اخیرا برخی از فعالین نامه‌ای به آقای دکتر روحانی رئیس جمهور ایران نوشته و اقدام به جمع آوری امضا نموده‌اند.
به استحضار تمامی فعالین حرکت ملی می‌رساند، که مسائل آزربایجان جنوبی از هرطیفی، جهت روشن شدن پاره‌ای مسائل که درصورت نامفهوم ماندن وحلاجی نشدن، ممکن است آینده حقوق ملی ملل ایران و مخصوصا ملت آزربایجان جنوبی را به مخاطره و یا حداقل به انحراف معنی‌دار وغیرقابل جبران کشاند، توضیحاتی را در ارتباط با نامه یاد شده به شرح زیرلازم می‌دانیم .
انتقاددر سطر اول نامه بیان گردیده که: “دولت گام‌های مثبتی را در جهت رفع پاره‌ای از مسائل کشور چه در حوزه سیاست خارجی و چه در حوزه سیاست داخلی برداشته و در نتیجه این اقدامات، فضایی آکنده ازامیدواری درجامعه بوجود آمده است”. اگر درحوزه سیاست خارجی در سطح کاغذ حداقل تابو شکنی شده، که آنهم معلوم نیست در عمل چگونه اجرا خواهد شد!؟ می‌پرسیم در سیاست داخلی به صورت عملی یا حداقل درسطح کاغذ چه گام یا گامهای مثبتی برداشته شده است که قابل مقایسه با تغییرات سیاست خارجی یا درحد نام بردن باشد؟ چنانکه در این نامه نیز حتی یک مورد عملی نام برده نشده است.
درضمن درجمهوری اسلامی ایران شهروند به معنی واقعی نداریم و نخواحیم داشت. از طرفی تبعیضات شداد وقلاد مذهبی  شیعه و سنی را داریم که هم در داخل وهم در خارج در حال تشدید وغلیظ تر شدن از طرف حکومت است. از طرف دیگر تبعیضات و سیاسیت‌های نژاد پرستانه ملی را داریم که باز هم در حال افزایش است و سخنان اخیر رئیس فرهنگستان زبان فارسی جناب غلامعلی حداد عادل نیز از نمودهای بارز آن می‌باشد و از طرف دیگر تبعیض جنسیتی مونث- مذکر را داریم که تقریبا بصورت مطلق عمل می‌کند. دراینجا جهت اختصار  موضوع به قول شما قومیت‌ها، در واقع ملیت‌ها را تشریح می‌کنیم. در این نامه سه صفحه ای حدودا  ۱۴ بار از اصطلاح  قوم، اقوام و اقلیت‌های قومی استفاده شده است. باز هم بصورت اختصار فقط درمورد آزربایجانیها (ترک‌های آزربایجان جنوبی ) بگوییم که چگونه و با چه توجیهی  و با چه رویی قوم و اقلیت قومی خطاب می‌کنید؟ ملتی که حداقل از بعد از ظهور اسلام  هزارسال بلاواسطه و بلا انقطاع بر ایران حکم رانده و ایران را شکل داده وهویت داده و به واقعیت رسانده به جامعه بین المللی امروز تحویل داده، چگونه قوم و اقلیت قومی معرفی می‌کنید؟ مگر آزربایجانی‌ها نبودند که انقلاب سرکوب شده و مرده مشروطیت را با اراده خود زنده کرده و به پیروزی رساندند؟ ملت ترک آزربایجان بود که متمم قانون مشروطیت و انجمن‌های ایالتی و ولایتی را به کرسی نشاند که صد بار بیشتر از اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی آخوندی حقوق ملل ایران را برآورده می‌نمود و اگر اندکی اجرا می‌شد به یک سیستم فدرالی سنتی و مطابق شرایط اجتماعی ایران منجر می‌شد. مگر نه این است که خود این حکومت را  آزربایجانی‌ها بوجود آورده اند ؟ (البته کاش این اشتباه تاریخی را نمی‌کردند وبه جای ایران به آزربایجان،مثل آن سوی آراز می‌رسیدند). در عصری که قومیت‌هایی خود را به ملیت ارتقا دادند و ملت شدند و دولت (دولت- ملت)خود را تاسیس و تثبیت کردند و چند سیلی محکمی هم به ملل شناخته شده و دائمی و ابرقدرت‌های امروزی زدند (مثال یهودی‌ها، ارمنی‌ها، گینه‌ای‌ها، بنگالی‌ها و…) وقومیت‌هایی که در حال کسب ملیت وتاسیس دولت مستقل خود (چه خوب، چه بد)هستند(مثل کردها، فلسطینی‌ها، باسک‌ها، ایرلند شمالی‌ها، اسکاتلندی‌ها، تبتی‌ها، اویقورهای چین”ترک‌های شرق”، مغول‌های چین، تبتی‌ها، کاتالان‌ها، چئچئن‌ها، کبک‌های کانادا، استرالیا و…)، ما آزربایجانی‌ها(منظور آزربایجان جنوبی ) نیز خود را به حکومت آنهم چنین حکومتی قوم واقلیت قومی معرفی می‌کنیم؟ا چهل میلیون آزربایجانی این سوی آراز چه چیز کمی از ۸ میلیون آزربایجانی آن سوی آراز دارند که خودشان را ملت باور نکنند! گویا در جر وبحث‌های حظوری طرفداران چنین مرقومه‌ای گفته‌اند اگر دم از ملت و ملیت بزنیم  حکومت در حد قومیت نیز چیزی به ما نخواهد داد. مگر نوع و چگونگی و حد ومرز خواسته‌های یک ملت را رژیم حاکم استعماری تعیین می‌کند؟ اگر نمی‌توانیم جلو برویم لااقل عقب نرویم  و خود را بدست خود به  محدوده قومیت نیاندازیم. روشنفکران، متفکران، دستجات و گروههای سیاسی وغیره ایجاد می‌شوند که مسائل ملی ملتی را برجسته تر کتنند و ایجاد حق وحقوق ملی نمایند نه اینکه از عوام فعلا فاقد بینش ملی ـ سیاسی (به خاطر حدت وشدت و عملکرد مطلق گرایانه دراز مدت حکومت استعماری ونژادپرست)هم عقب مانده تر و خواسته‌های بسی عقب مانده‌تری را هم مطرح کنند. حکومت از خدایش هست که ما خود راقوم و اقلیت قومی معرفی کنیم تا قید همه چیز را به راحتی بزند. اخیرا کتابی با ترجمه فارسی از سینشا ملشویچ باعنوان “جامعه شناسی قومیت ” چاپ سال ۹۲ به بازار آمده که نشان می‌دهد بیش از ۹۰ درصد جامعه شناسان آن را نیرویی مزاحم ارزیابی کرده و معتقد به محو تدریجی در مقابل جریانات عمومی تر مثل مدرنیسم، پست مدرنیسم و گلوبالیسم می‌دانند. به عبارت دیگر قوم تعریف مشخص وحقوق مشخصی در سطع جوامع دولت- ملتی امروزی وبین المللی و حقوق بشری ندارد. هر قومی که نتواند خود را ملت و ملیت بشناساند وحقوق ملی طلب نکند و یا نتواند بگیرد محکوم به بی هویت شدن و ایزولاسیون است. (البته اینکه کتاب فوق نیز مثل سایر کتب با چه درجه‌ای از سانسور اجازه انتشار یافته خود یک معضل دیگر است.) درثانی این حکومت بیش از آنکه دولت قوام  در رژیم پهلوی در کاغذ به فرقه دمکرات آزربایجان و کردستان داد، نخواهد داد و آن چرا که در روی کاغذ (به فرض محال )خواهد داد در عمل اجرا نخواهد کرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی  بیش از کل حکومت و رئیس جمهور قدرت و اختیارات وآزادی عمل دارد. دولت جناب روحانی دمکرات و اصلاح طلب نیست بلکه توتالیتر رفاه طلب (آنهم از نوع کاذبش ) است. بطور کلی رژیم‌های توتالیتر ایدئولوژیک تغییر و اصلاح و نرمش را در داخل مرزهای خود ندارند. حادثه سفارت آمریکا را از یاد نبریم که به عنوان جاسوسان گرفته و قول محاکمه بین المللی آنها را دادند ولی در عمل به عنوان گروگان و با احترام و عذر خواهی تحویل دادند وسهم داخل جز سرکوب شدیدتر درپس حیا- حوی آن نبود. نرمش دولت در مقابل مسائل خارجی که لاجرم است، نشانه وعلامتی برای داخل نمی‌تواند باشد ونیست. درآخرین پاراگراف صفحه آخر آمده که: “به دور از شیفتگی هیجانی از یک سو و “مخالفت ناآگاهانه” از سوی دیگر …” این مخالفت ناآگاهانه از جانب چه جناههای سیاسی و درمورد چه موضوعاتی شامل می‌شود را بایستی مشخص کرد. نادرشاه پس از غارت هند سه سال مالیات نگرفت، در عوض پس از چند سال مالیات سی ساله را از مردم یک جا خواست. در دولت خاتمی حدود ده درصدی آزادی‌های مدنی داده شد که درمورد مسائل آزربایجان شاید به یک درصد هم نرسید، آن هم صرفا در مسائل ادبی که قرار شد دو واحد زبان تورکی اختیاری در دانشگاهها گذاشته شود. این دو واحد را در دانشگاه تبریز به روزهای بعد از ظهر پنج شنبه‌ها یا صبح روزهای جمعه انداختند تا اولا شهرستانی‌ها نتوانند حضور پیدا کنند، ثانیا شرط گذاشتند که دروس این دو واحد در ترم‌های بعد نیز تکراری باشد. یکی دیگر نیز معرفی زبان تورکی آزربایجانی در دفترچه‌های انتخاب رشته کنکور دانشگاهها بود که عده ای علاقمند هم آنرا انتخاب کردند. درموقع باز گشایی دانشگاهها گفتند اگر ترکی آزربایجانی را بعنوان زبان داخلی بگیریم، غیر از فارسی، زبان یا زبانهای دیگر داخل حق آموزش ندارند واگر بعنوان زبان خارجی فرض شود واقعی نیست چون یک زبان داخل مرزی است و عملا حذف کردند. بعد هم در دوره احمدی نژاد مثل نادرشاه صد برابر آن یک درصد، اختناق و فشارهای ضد ملی ـ استعماری را برای آزربایجان  افزایش داده و اجرا کردند. اگر استدلال این است که زمان فرق کرده و این بار می‌شود کاری کرد و امتیازی از حکومت گرفت، چرا کمتر از آنچه را که داریم از حکومت می‌خواهیم (قوم را بجای ملت و خواسته‌های قومی را بجای خواسته‌های ملی ). اگر خواسته‌های ملی و بزرگتر هزینه‌های زیادی دارد؛ مثلا ۹سال تمام زندان،(آنگونه که درنامه نیز موردی را مطرح کرده اید) ارزشش را دارد چون اگر بتوانیم بگیریم راهگشا خواهد بود و اگر ندادند پرده دری   خواهد بود و چهره کریح رژیم را برای عموم مردم نشان خواهد داد. از همان بخش مستقل شده وطن‌مان درس بگیریم که هدف بزرگتری را تعقیب و در دراز مدت گرفتند. درداخل باید رای  نظر مردم را برای هدف‌های عالی تر سوق داد و در خارج از کشور در مجامع عمومی ـ قانونی ـ بین المللی خواست و اراده ملی را در نهایت درجه‌اش به اطلاع رساند وپی گیر شد. به خاطر طولانی نشدن نوشته‌، از تشریح سایرموضوعات موجود در نامه خودداری شد .
درضمن این انتقاد به معنی عدم قبول همه چیز نامه فوق نمی‌باشد.
ارکین وطن اوغلو
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn