نقدی بر برنامه 1.618 شبکه 4 سیما- محمد عباس پور
- توضیحات
- منتشر شده در شنبه, 28 دی 1392 01:59
انسان موجودی است که درعرصه زندگی اجتماعی و فردی خویش مصائب و مشغله های زیادی دارد و خود این قابلیت تحمل درد و رنج او را بالا می برد. در سایه این قابلیت بسیاری از غم و درد فردی و گروهی خود را به فراموشی می سپارد. از جمله غم و اندوه فردی می توان به از دست دادن عزیزان و در عرصه اجتماعی مصائب بزرگی همچون از هم پاشیدن خانواده ها، زلزله و از بین رفتن اکوسیستم،اشاره کرد. در اکثر موارد انسان با به فراموشی سپردن خاطرات تلخ سعی درفرار از واقعیات، در راستای بنا نهادن زندگی شادتری می باشد. چه بسا بعضی از حوادث و عوامل ناخواسته، یادآور خاطرات تلخ وشیرین گذشته می باشند وانسان را به تفکر درباره علل و عوامل آن حوادث وامی دارند.
اسنده غم یئلی، دوشنده یارپاق دوشور خاطیریمه، خاطیره لرین
موضوع برنامه ۱٫۶۱۸ تاریخ ۱۵/۱۰/۹۲ شبکه ۴ سیمای جمهوری اسلامی ایران درباره انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی ( سمنان و ) اختصاص داشت. درحالیکه یکی از فرزندان این مرز بوم از تشنگی در حال احتضار است عده ای با صرف هزینه هایی گزاف نگران شربت تقویتی فرزند دیگری هستند.
با یک نگاهی اجمالی به مشخصات طرح هر شخص بیطرفی متوجه تفاوت آن با بعضی از طرحهای مطرح درباره دریاچه اورمیه خواهد شد.
بنا به اظهارات آقای مهندس رهبر مجری پروژه انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی از شرکت توسعه منابع آب و نیرو ایران، این طرح سال ۱۳۸۹ (زمانیکه میلیونها نفر فریاد میزدند اینجا دریاچه ای لب تشنه درحال جان دادن است و عده ای بخاطر ریختن آب با سطل در روز طبیعت با اتهام تبلیغ علیه نظام و تبانی علیه امنیت ملی در حال گذراندن حبس بودند) مطرح شد.
۱ برداشت ۲۰۰میلیون مترمکعب آب از دریای خزر در ارتفاع ۲۱متر پایین تر از سطح دریاهای آزاد
۲ نمک زدایی
۳ انتفال : پمپاژ آب از منفی ۲۱ تا ۲۳۰۰متراز سطح دریاهای آزاد سپس پایین آوردن ارتفاع تا حدود ۱۳۰۰متر یعنی ارتفاع مصرف فلات مرکزی(سمنان و ) با استفاده از فشارشکن.
۴ احداث نیروگاههای برق-آبی
این طرح با هدف جلوگیری از پایین رفت حدود ۷۰ سانتیمتر آبهای زیرزمینی در فلات مرکزی و مصارف صنعتی و شرب در حال اجرا(درحد احداث کارگاهها) بود.
وقتی صحبت از پمپاژ تقریبا ۲۳۲۰ متر میشود یعنی پمپاژکردن آب از ارتفاع تقریبی سطح شهر تبریز۱۴۲۵متراز سطح دریا تا قله سهند ۳۷۰۷متر،همچنین پایین آوردن تقریبا نصف مسیر.
جالب اینجاست بنا بر اظهارات مجری طرح، طول مسیر ۱۸۴ کیلومترکه ۹۰ کیاومتر از مسیر جنگلی است، مسیر اقتصادی نیست بلکه کم آسیب ترین است. حتی بمیزان ۵ برابر جنگل تخریب شده، جنگل احداث و احیا خواهد شد.
اما جا دارد توجه کنیم به نظرات کارشناس محترم سازمان حفاظت محیط زیست، جناب آقای دکتر علیرضا رحمتی، معاون دفتر ارزیابی زیست محیطی:
مجری محترم برنامه دلایل خشک شدن دریاچه اورمیه را احداث بی رویه سدها، برداشت مستقیم آب و شرایط اقلیمی بیان کردند. جناب آقای دکتر علیرضا رحمتی کارشناس زیست محیطی ضمن قطع صحبت مجری محترم اظهار داشتند:
« اینکه شما میفرمایید شرایط اقلیمی باعث شده من قبول ندارم، نمونه بارزش این است شما بیایید دریاجه اورمیه را مقایسه کنید با دریاجه آرال(وان) در ترکیه، تا اوایل دهه ۸۰ وضعیت آماری یکسانی داشتدد، زمانیکه خشکسالی بوده، آب دریاچه آرال(وان) در ترکیه کم شده، آب دریاجه اورمیه هم کم شده ولی اواخر دهه ۸۰ وقتی که ترسالی بوده آب دریاچه آرال(وان) در ترکیه بالا رفته ولی برعکس آب دریاچه اورمیه پایین آمده، پس این شرایط اقلیمی برای دومنطقه که تقریبا نزدیک هم هستند یکسان بوده ولی نتایج متفاوت بوده پس برمیگردیم به همان مدیریت آب. یکی از این مشکلات عدم هماهنگی وزرات نیرو و وزارت جهاد کشاورزی است خیلی از سدهایی که بر اساس مطالعات زیست محیطی بررسی شده اند ، مجوز صادر شده بر مبنا سد و شبکه آبیاری و زهکشی بوده و خیلی از این سدها توسط وزارت نیرو ساخته شده است و زهکشی را بایستی وزارت جهاد کشاورزی انجام می داد. که اصلا در برنامه شان ندیده بودند و بودجه ای برای آن تعریف نشده بود هنوز هم کشاورزی بطورت سنتی و غرق آبی صورت می گیرد!» یعنی کسانیکه بازدن سنگ مصرف بهینه آبیاری کشاورزی حکم خشک شده دریاچه اورمیه را جایز می شمارند توجه داشته باشند که اهدافی که باعث دریافت مجوزاحداث سد از سازمان محیط زیست شده، اصلا برآورده نشده است!
آقای دکتر علیرضا رحمتی، در ادامه ضمن بر شمردن دلایل متعدد زیست محیطی بر رد طرح انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی ، افزودند: آمار مصرف آب کشاورزی در ایران ۹۰ تا ۹۲ درصد(میانگین جهانی ۷۰ درصد)، مصرف آب صنعتی تنها یک درصد، شرب ۴ تا ۵ درصد می باشد.
بنا بر نظر آقای مهندس رهبر مجری پروژه، میزان مصرف آب کشاورزی فلات مرکزی تقریبا ۶٫۴ میلیارد مترمکعب است. با حسابی سرانگشتی با برنامه ریزی و بهینه سازی مصرف آب کشاورزی بمیزان تنها ۱۰ درصد، مقدار۶۰۰ میلیون مترمکعب اب به عبارتی ۳ برابر میزان پیش بینی شده در طرح انتقال آب از دریای خزر با هزینه ای بمراتب کمتر می توان صرفه جویی کرد!
در زمانی که تهیه گزارش علمی و صحبت کردن در مورد خشک شدن دریاچه اورمیه و همدردی کردن با اهالی و کشاورزانی که بخاطر شور شدن چاههای آب، مجبور به ترک خانه کاشانه اشان میگردند، امنیتی می شود، دریغ از اختصاص بودجه و اعتباری مضاعف جهت بهینه سازی شبکه آبیاری و نحوه آبیاری در حوزه آبریز دریاچه اورمیه تا التیام بخش دردشان باشد. نه تنها درصد بسیار بالای آبیاریها در این حوزه به روش سنتی و غرق آبی است بلکه هنوز اکثر کانالهای آبیاری نیز بصورت سنتی و خاکی است. صدها طرح آبیاری و انتقال آب کشاورزی پشت درهای بسته جهاد کشاورزی آذربایجان انتظار تخصیص اعتبار را می کشند. در حالی که ۲۸۰۰۰ حلقه چاه اب موجود در منطقه نه تنها دهها مترعمیق تر می شود بلکه شورتر هم میشوند برخی از هموطنان نگران پایین رفتن ۷۰ سانتیمتر آب زیرزمینی آنهم در دشت کویری هستند!
سوال اینجاست چرا با قرار گرفتن بعضی از فرزندان این مرز و بوم در راس قدرت و امور دولت در برهه ای از زمان منطقه ای خاصی بر اثر اتفاق زادگاهشان ناباورانه در مسیر توسعه قرار می گیرند. به یکباره کرمان کویری در کنار تبدیل شدن به قطب پسته جهان، به یکی دیگر از قطبهای صنعتی ایران بدل می شود و یا یزد کویری آب شرب خود را از دامنه کوههای کوهرنگ دریافت می کند(ظاهرا مهم نیست این کلیه از بدن چه کسی خارج میشود، مهم این است فرزند من جان تازه ای بگیرد، مصداق مردمانی که در یزد زندگی می کنند و سری در سرها دارند و مردمانی که در اطراف آن رودخانه امرار معاش می کردند)، ودر بعد سرمایه گذاری صنعتی هم دست کمی از کرمان ندارد و سمنان نیز دلسوز کمی نداشت که به نظر می رسد با این اوصاف می توان چشم انداز درخشانی در افق آن دید. وضعیت اقتصادی اصفهان نیز نیاز به توضیح ندارد. به نظر می رسد آذربایجانی ها، خوزستانی ها، کردستانی ها، بلوچ ها، ترکمن ها، لرها در یک کلام اقوام غیرفارس یا در راس تقسیم درآمد قرار نمی گیرند، یا قانون تقسیم عادلانه سهم آنها می شود، یا واقعا به تقسیم عادلانه ثروت معتقدند و یا هیچ تعصبی به زادگاه خود ندارند، اگر این چنین بود پس چرا القابی عجیب همچون نژادپرست، پان، متهم هستند؟
نه! نیازی به تحقیق نیست. من ابزاری به شما خواهم داد که هر کسی در هر جای این مرز و بوم می تواند ارزیابی و تست کند. همین فردا اصطلاحا به بازار کارگر شهرتان سر بزنید. آیا در تبریز، اورمیه، زنجان، اردبیل، گنبدکاووس، کرمانشاه، شهرکرد، یاسوج، اهواز، زاهدان، کارگر جویای کاری از خطه اصفهان، کرمان، یزد، خواهید دید؟ حال برعکس آن را تست کنید. بله! شمار زیادی از کارگران شریف و زحمت کشی از دیار آذربایجان، خوزستان، کردستان، لرستان، درخواهید یافت که خانه و کاشانه خود را در پی یافتن یک لقمه حلال رها کرده و غریبانه در دیار غربت ناخواسته و ندانسته مراحل تکمیلی آسیمیلاسیون (کوچ اشتیاقی) را سپری می کنند، طوری که در خیلی از موارد زبان فرزندان خود را نمی فهمند و ارتباط معنوی لازم را نمی توانند برقرار کنند! چه دردی بالاتر از این که با خویش و فرزند خویش بیگانه شوی!!!