کلید روحانی چه زمانی قفل احیای دریاچه اورمیه را باز خواهد نمود؟
- توضیحات
- منتشر شده در پنج شنبه, 09 بهمن 1393 02:09
بیش از یک و نیم سال از نطق آتشین حسن روحانی در جریان سفرهای انتخاباتی وی به شهرهای آذربایجان گذشت. نطقی که در آن روحانی در نزد دهها هزار نفر از مردم اورمیه و تبریز، با تاکید بر دو دغدغه مهم و حساس آذربایجانیها، اعلام نمود که در صورت پیروزی در انتخاب ریاست جمهوری، کابینه وی از همان روز اول کاری دولت یازدهم، پیگیر احیای دریاچه اورمیه خواهد بود و هم چنین مساله آموزش به زبان مادری و تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی را نیز در دستور کار خود قرار خواهد داد. اما گویا گذر زمان وی و دولتش را از قول ها وعده های داده شده غافل ساخت و آن ها را به حیطه فراموشی سپرد.
دریاچه اورمیه به عنوان شاهرگ حیاتی و مادر طبیعت آذربایجان، چند سالی است که حال خوشی ندارد. مجموعه ای از عوامل انسانی و غیر انسانی هم چون خشکسالی، سدسازی های فراوان، جاده میانگذر(خاکریز شهید کلانتری)، بهره برداری بیش از اندازه از سفره های آب زیرزمینی و… دست در دست هم داده اند تا بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه شور دنیا را خشک و نابود سازند. دریاچه ای که با نبود آن، دیگر خیلی از چیزها نیز نخواهد بود. توریسم و گردشگری، کشاورزی، سلامت روحی و جسمی، طبیعت بکر و زیبا و مهم تر از همه حیات انسانی اطراف این دریاچه، از مولفه هایی هستند که تحت تاثیر مستقیم مرگ دریاچه اورمیه، نابود گشته و عملا آذربایجان سرسبز و زیبا و سرشار از حیات و زندگانی را تبدیل به کویری خشک و سوزان انباشته از میلیون ها تن نمک غیر قابل کنترل خواهند کرد.
برای درک عمق فاجعه ، نیازی به ترسیم آذربایجانی بدون دریاچه اورمیه نیست! چرا که دیگر این روزها به وضوح میتوان این حادثه تلخ و ناگورا را لمس کرده و عواقب زیان بار و غیر قابل جبران آن را از نزدیک به وضوح مشاهده و احساس نمود.
امروز دیگر حتی استفاده از واژه “دریاچه اورمیه” نیز کاری عبث و بیهوده است، چرا که عملا دیگر در محل سابق آن نه یک دریاچه بلکه حتی برکه ای کوچک نیز وجود ندارد که بتوان نام آن را دریاچه گذاشت و “کویر اورمیه” مناسب ترین واژه جهت اشاره به آن میباشد.
باید قبول کرد که مرگ و نابودی دریاچه سابق اورمیه، حاصل بی تدبیری، سستی، تنبلی و بی مسئولیتی ما انسان ها و به خصوص آنهایی است که در راس امور اجرایی و تصمیم گیری قرار داشته و وظیفه حفاظت از داشته های ملی کشور بر دوش آنها بیش از مردم عادی سنگینی میکند.
وظیفه ای که گویا در لا به لای بازی های سیاسی مجلسیان و دولت مردان گم شده، و تا به امروز آن طور که باید کسی پیدا نشده است که در قبال مهم ترین مساله زیست محیطی تاریخ ایران احساس مسئولیت نموده و به جد پیگیر آن باشد.
روی سخن ما با شخص یا جناح خاصی نیست! چرا که در حقیقت مساله خشک شدن دریاچه اورمیه یک مساله شخصی و یا جناحی نیست، بلکه چه در پیدایش این فاجعه و دامن زدن بدان و چه در موضوع احیای آن همه و همه از ترک و فارس گرفته تا اصول گرا و اصلاح طلب و… دخیل بوده و این به منزله آن است که همه ایرانیان در قابل این مساله میبایست احساس وظیفه نموده و مستمرا پیگیر آن باشند چرا که دود این آتش سرکش نه فقط در چشم آذربایجان و ترک ها، بلکه در چشم همه ایرانیان رفته و گریبان گیر همه، فارغ از هر زبان، نژاد، وابستگی سیاسی خواهد رفت.
اصل ۵۰ قانون اساسی نیز به همین موضوع اشاره کرده و در رابطه با اهمیت محیط زیست و وظیفه همگانی در راستای حفاظت از آن میگوید:«در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.»
اما در این میان، وظیفه نجات و احیای دریاچه اورمیه بر دوش دولت به عنوان هسته مرکزی اداره و مهم ترین نهاد اجرایی کشور،بیش از سایر نهادها سنگینی میکند، و وظیفه دولت است که با برنامه ریزی، اتخاذ تدابیر و تدوین راهکارها و عملی ساختن آنها، البته در کنار همکاری و همیاری سایر نهادها و مردم، زمینه خروج دریاچه اورمیه از بحران را فراهم و از تداوم این فاجعه جلوگیری به عمل آورد.
وخامت وضعیت فعلی دریاچه اورمیه، حاکی از آن است که چه دولت های پیشین و چه دولت فعلی به شدت در این زمینه کم کاری نموده و نتوانسته اند و شاید هم نخواسته اند تا به وظیفه و رسالت خویش در قابل نگین آذربایجان عمل کنند.
صحبت از دولت پیشین و عملکرد آن در رابطه با موضوع دریاچه اورمیه در طول ۸ سال حاکمیت بر کشور عملا بی فایده است. چرا که در واقع صحبت از هیچ و پوچ و کارنامه ای در حد زیر صفر، در حکم کاری عبث و بیهوده و بوده و جز تلف کردن وقت چیز دیگری نیست.
در رابطه با دولت فعلی نیز باید گفت، که بر خلاف انتظارات، تاکنون کارنامه قابل قبولی نداشته است.
بیش از یک و نیم سال از نطق آتشین حسن روحانی در جریان سفرهای انتخاباتی وی به شهرهای آذربایجان گذشت. نطقی که در آن روحانی در نزد دهها هزار نفر از مردم اورمیه و تبریز، با تاکید بر دو دغدغه مهم و حساس آذربایجانیها، اعلام نمود که در صورت پیروزی در انتخاب ریاست جمهوری، کابینه وی از همان روز اول کاری دولت یازدهم، پیگیر احیای دریاچه اورمیه خواهد بود و هم چنین مساله آموزش به زبان مادری و تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی را نیز در دستور کار خود قرار خواهد داد. اما گویا گذر زمان وی و دولتش را از قول ها وعده های داده شده غافل ساخته و آن ها را به حیطه فراموشی سپرد، به طوری که امروز به جای اقدامات جدی و عملی، بیشتر شاهد یک نوع بازی با آمار و ارقام سانتیمتری از سوی دولت مردان و اظهارات خام و غیر واقعی از سوی آنها در رابطه با وضعیت دریاچه اورمیه هستیم.
درست است که کابینه دکتر روحانی از همان جلسه اول هیئت دولت، موضوع احیای دریاچه اورمیه را در دستور کار خود قرار داد، اما چه فایده؟ تاکنون در این راستا چه گام اساسی برداشته شده است؟ چند طرح در معنای واقعی کلمه به مرحله اجرایی در آمده اند؟ و اصلا دولت چه طرحی برای خروج از این بحران دارد؟
در طول این بازه زمانی بیش از یک و نیم ساله عمر دولت یازدهم، گویا طرح احیای دریاچه در مرحله مطالعاتی گیر کرده و میلیارد ها تومان بودجه به جای احیا صرف چای و شیرینی و هزینه سمینارهای نمایشی شده و مسئولین با پیچیدن نسخه ای ۱۵ ساله برای دریاچه عملا خبر از عدم قاطعیت، جدیت و اهتمام خویش برای نجات شاهرگ حیاتی آذربایجان داده و میدهند.
در حالی که با نزدیک شدن به انتخابات مجلس، آقایان نماینده نیز به یک باره احساس مسئولیت نموده و پیگیر موضوع دریاچه اورمیه شده اند، هجمه های سنگین آنها بر علیه دولت نیز افزایش یافته، و در این بین گویا دولت مردان به سبب کارنامه ضعیف خود، بهترین گزینه جهت مهار این هجمه ها را، توسل به آمارسازی و کلی گویی در رابطه با این موضوع یافته و جالب است که امروز سخنگوی وزارت کشور در نشست خبری با اصحاب رسانه از اجرای ۲۵ طرح برای احیای دریاچه اورمیه به همت استانداران استان های آذربایجان غربی و شرقی خبر داده و اعلام مینماید با اجرای این طرح ها آب دریاچه اورمیه سه سانتیمتر بالا آمده است!
حال باید از ایشان پرسید چرا کلی گویی و فریب اذهان عمومی؟ کدام ۲۵ طرح؟ چرا نامی از آنها نبرده و به جزئیات اشاره نمیکنید؟ آقایان استانداران آذربایجان، حداقل شما پاسخ گو باشید و ابهامات موجود در سخنان جناب امیری را برای اذهان عمومی بر طرف کنید! شما که به قول ایشان نقش پررنگی در اجرای این ۲۵ طرح مجهول داشته اید لطف کرده و شفاف سازی کنید! آیا افزایش ۳ سانتیمتری آب دریاچه ای که بیش از ۹۵% از آب خویش را از دست داده، این قدر جای خوشحالی دارد؟ اکنون و در فصل زمستان که نه خبر از گرمای سوزان است و نه تبخیر شدید آب، آیا طبیعی نیست که آب دریاچه به سبب بارش های اخیر چند سانتیمتری بالا بیاید؟ آیا این که بیایید و این افزایش طبیعی هرچند جزئی را نیز به نام خود زده و در کارنامه دولت ثبت کنید از روی تدبیر است؟
به هر حال، دیگر جای درنگ و فرصت سوزی نیست! آذربایجان چشم انتظار است، حال دریاچه اصلا خوب نیست و همانطور که گفته شد اصلا دیگر نمیتوان نام دریاچه را بر آن گذاشت.
انتظار از دولت تدبیر و امید بیش از این ها بود، و جای تاسف است که تا به امروز کلید روحانی نتوانسته است قفل احیای دریاچه را باز کند. بایستی به هر شکل ممکن این قفل شکسته شده و جانی دوباره به دریاچه نگون بخت آذربایجان تزریق شود، که در غیر این صورت میبایست در آینده ای نزدیک و نه چندان دور بودجه ای ده ها برابر احیای دریاچه، صرف جبران خسارت ناشی از نابودی آن کرد.
البته شاید دیگر نتوان آن خسارات را جبران نموده و آذربایجان بدون دریاچه را بار دیگر تبدیل به آن آذربایجان سرسبز و سرشار از حیات نمود.
بهنام بابازداه