صدای خشونت - اکبر آزاد
- توضیحات
- منتشر شده در سه شنبه, 01 بهمن 1392 23:09
هنگامی که جناب آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در صحن سازمان ملل حاضر شدند، طرحی انسانهدوستانه و صلح طلبانهای را تحت عنوان "جهان عاری از خشونت" به شورای امنیّت سازمان ملل ارائه دادند که به فاصله چند ماه پساز آن با اجماع جهانی به تصویب اکثریت قاطع اعضای سازمان ملل رسید. طبیعی است هر انسان صلح طلب و علاقهمند بههمزیستی مسالمتآمیز انسانها، با استقبال از این طرح و پیشنهاد انساندوستانه، خود نیز در حد توان برای گسترش روحیه صلح طلبی و نیز تقویت شرایط عمومی جهت برقراری "جهان عاری از خشونت" در سراسر دنیا از آن جمله کشور خودمان کوشش خواهد کرد. با همهی این تفاصیل به نظر میرسد هنوز کسانی هستند که پیام قطعنامهی سازمان ملل را در رابطه با "جهان عاری از خشونت" را نشنیدهاند و یا اصلاً نمیخواهند بشنوند! یکی از همین افراد هفتهگذشته صدای ناهنجار و خشنِ خشونت طلبی و زیادهخواهی خود را متأسّفانه با سوء استفاده از تریبون مجلس شورای اسلامی به گوش همه رساند و بلافاصله خشونت طلبان دیگر نیز به جنب و جوش افتاده و تلاش کردند تا این صدای ناهنجار را تقویت کنند. صدایی که در گذشته نیز هر از چند گاهی یکبار از حلقوم یک خشونت طلب به گوش میرسید.
این بار آقای عثمان احمدی نمایندهی شهرستان مهاباد( ) (ساوجبلاغ= سویوقبولاق) در مجلس شورای اسلامی با برنامهای از پیش تعیین شده و با سوء استفاده از تریبون مجلس شورای اسلامی خواستار تجزیهی بخش جنوبی آذربایجان غربی و تشکیل استان به اصطلاح کردستان شمالی شدند. ایشان مانند اسلاف خود بدون در نظر گرفتن واقعیتهای تاریخی، جغرافیایی و جمعیتیِ منطقه آرزوی عبثی را مطرح کردند که ملوّث و زهر آگین بود. آرزویی که صدای زنگ خطر به حرکت در آمدن ماشین خشونتهای قومی، طایفهای و فرقهای است و امروز از حلقوم آقای عثمان احمدی بیرون میآید. همانطور که پیش از این از حلقوم بعضی از نمایندگان مشکوکالحال که خود را به مردم کُرد منتصب میکردند و هر ازگاهی با سوء استفاده از تریبون مجلس شورای اسلامی، فریادهای خشونت آمیزِ ادعای ارضی سر میدادند. یکبار بهنام نمایندهی بوکان و باردیگر بهنام نماینده مهاباد(ساوجبلاغ= سویوقبولاق)، بعد از آنها هم اشخاصی مانند آقای جلال جلالیزاده از گوشه و کنار و با عنوان نمایندهی سابق و اسبق سنندج و.... بادی بهغبغب انداخته و بالحنی بهظاهر حق به جانب، افاضهی کلام کرده و میفرمایند اصلاً لازم نیست آذربایجان غربی تجزیه کرد. میشود نام آذربایجان غربی را به استان بهاصطلاح کردستان شمالی و یا نام دیگری که باسلیقهی ایشان (آقای جلال جلالیزاده) سازگاری داشته باشد تغییر داد و مسئله را حل نمود. و البته ایشان به این بسنده نمیکند و ضمن اظهار نظر دربارهی هویت و تاریخ ملت ترک آذربایجان تشبث به تکرار تاریخ جعلی، نژاد پرستانه و پهلویساز در رابطه با مهاجرت ترکان از آسیای میانه به منطقه و نیز به پیروی از احمد کسرویِ وابسته به انجمن سلطنتی انگلیس با عبارت مجعول آذری از ترکان آذربایجان یاد میکند! واقعاً باید گریست، ببینید آذربایجان به چه فلاکتی افتاده است که هر تازه به دوران رسیده ای علامه میشود، نسخهای برای آذربایجان مینویسد و نقشهای برای تجزیه و تحقیر آن ارائه میکند.( ) البته تمام این رفتارها باید سبب هشیاری و بیداری ملت ترک آذربایجان شود. من بهعنوان یک ترک آذربایجانی از تعرض بیمحابای این خشونتطلبان احساس خطر میکنم. از هم اکنون که بسیار هم دیر شده است باید اعلام کنیم که تمامی افراد غیر بومی که در طول پنجاه سال گذشته و حتی بیشتر، از مناطق دیگر به اراضی آذربایجان مهاجرت کردهاند باید بدانند که میهمان مردم آذربایجان هستند و حدود و حقوقشان محترم و محفوظ میباشد. اما باید این را نیز بدانندکه خریدن خانهای و یا قطعه زمینی در هر یک از شهرهای آذربایجان برایشان حقوق ملی ایجاد نمیکند. بعضیها به فکر اسرائیل سازی هستند اما ما میگوییم در پی چنین چیزی نباشید، این به نفع خودتان است، ضرر میکنید.
مردم آذربایجان که میزبان این مهاجرین میباشند، وظایف میهماننواز خود را بهجای میآورند و البته در عین حال انتظار دارند مهاجرین میهمان نیز باید به حدود وظایف خود آشنا باشند و خدای ناکرده در دام تحریکات افراد خشونت طلب که هنوز هم سعی دارند راه جنایتکارانی نظیر اسماعیل سیمیتقو و شیخ عبیدالله شمزینی را ادامه دهند، گرفتار نشوند و....
بعضاً این احساس بهوجود میآید که ما در پذیرش و میزبانی از مهاجرین غیر آذربایجانی دچار اشتباه شدهایم، رفتار این افراد خشونت طلب به ما یاد آوری و تأکید میکند که از فروش اراضی کشاورزی، باغات و خانههای شهری و روستایی، کارگاه و هر بنگاه اقتصادی دیگر به مهاجرین پولدار خوداری کنیم و منافع ملی را فدای منافع شخصی نکنیم. همان کاری که پیش از این کما بیش از سوی اهالی هوشیار شهرستان نقده(سولدوز) انجام شده است و حتیالامکان از فروش زمین و مستقلات خود به غیر ترکزبانان خود داری میکنند. تشبثات خشونتطلبان همه را به این کار ترغیب میکند.
....در مجلس شورای اسلامی و در عکسالعمل به این خشونت طلبی و زیادهخواهیها، آقای قاضیپور یکی از نمایندگان شهر اورومیه در مجلس شورای اسلامی، ضمن انتقاد از آقای عثمان احمدی، پیشنهاد ایشان برای تشکیل استان کذایی بهاصطلاح کردستان شمالی را یک حرکت تبلیغاتی انتخاباتی، برای کسب رای در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی ارزیابی کرده وآنرا غیر عملی دانستهاند. و یا آقای حجت الاسلام بیگی نمایندهی قوشاچای(میاندوآب) فرمودهاند که در جنوب آذربایجان شرقی و غربی میاندوآب از صلاحیت بیشتری برای استان شدن برخوردار است و....
این یک رقابت و مقابلهی بسیار ساده میباشد و خشونت طلبان را جریتر میکند. واقعاً جای بسی تأسف است که نمایندگان آذربایجان اینچنین خوشبینانه و ساده انگارانه به مسئله نگاه میکنند و برای خالی نبودن عریضه با یک انتقاد سطحی از مسئله میگذرند. در حالی که میتوانند از یکسو اقدام به افشای نیّات شوم این خشونت طلبان بکنند و از سوی دیگر خواستار تشکیل ایالت واحد آذربایجان باشند که در آن صورت مناطق قبلاً تجزیه شده نظیر قزوین، زنجان، قروه، بیجار، یاسکند، سنقر، آستارا، هشتپر و... نیز به ترکیب تاریخی خود بازمیگردند. البته ممکن است بعضیها بگویند تجمیع تمام شهرها و استانهای ترک نشین که در یکصد سال گذشته از اراضی آذربایجان تاریخی جدا و استان مستقلی را تشکیل دادهاند، میتواند موجبات مشکلات عدیدهای را فراهم کند. بایدگفت میتوان تحت یک نام اصیل و تاریخی یعنی تحت نام آذربایجان ده و یا بیست ولایت نیز داشت و البته همین کار را در رابطه با دیگر ایالتهای تاریخی نیز میتوان انجام داد که محسّنات بسیاری برای کشور دارد و البته در اینجا فرصت پرداختن به آن نیست. در هر حال آنچه که آشکار است، تشبثات نمایندگانی نظیر آقای عثمان احمدی، جلال جلالیزاده و... که فرصت طلبانه از تریبون مجلس شورای اسلامی سوء استفاده کرده و خشونت کلامی را ترویج میدهند ، از دو حالت خارج نیست:
حالت اوّل: تلاش میکنند برای بهدست آوردن رأیهای انتخاباتی، مردم کُرد حوزهی انتخابیهی خود را فریب دهند، که در این صورت باید تزویر و ریای آنان افشا و در نزد مردم کُرد رسوا شوند و باید به آنها آموخت که به خاطر منافع شخصی از فریبکاری و نیز تلقین روحیه خشونت طلبی و زیاده خواهی در بین مردم کُرد دست بردارند.
این بهوضوح آشکار است که مسئولیت بخش مهمی از خشونتهای جاری در منطقه که در طول 35 سال گذشته بهدست جریانات ستیزهجو و خشونتطلب نظیر گروهک کومله کردستان، گروهک رزگاری، گروهک دمکرات قاسملوی کردستان، گروهک پژاک، گروهک پِکاکا و... اتفاق افتاده است و نیز صدمات انسانی، اجتماعی و اقتصادی ثانویِ حاصله از آن خشونتها به عهدهی افرادی همانند عثمان احمدیها میباشد. تلقین خشونت کلامی، افکار مخاطبین را تحت تأثیر قرار داده، مخدوش میکند و احتمال دارد در اندک زمانی آن مخاطبین را بهسوی اِعمال خشونتهای فیزیکی سوق دهد.
حالت دوم: این آقایان به اصطلاح نماینده که با طرح و برنامهی قبلی اقدام به این کار، یعنی ترویج خشونت کلامی میکنند و در پس پرده پیگیر اهداف شومی دیگری هستند و چنانچه موفق شوند صدمات آن میتواند همهی خلقهای منطقه را متضرر سازد و پر واضح است که مردم کُرد هم به همراه دیگران در معرض این صدمات خواهند بود.
به نوشتهی وبسایت ندای ارومیه : نخستین بار آقای احمد طه، نماینده بوکان در مجلس چهارم شورای اسلامی، اوایل دهه ۱۳۷۰ چنین پیشنهادی را مطرح کرد که در نهایت مسکوت ماند. همچنین در سال ۱۳۸۸ آقای محمدقسیم عثمانی، نماینده بوکان پیشنهاد تشکیل استان بهاصطلاح کردستان شمالی به مرکزیت بوکان را مطرح کرد که باز هم راه به جایی نبرد و .... حالا هم نوبت به نماینده مهاباد(ساوجبلاغ= سویوقبولاق) رسیده که خواستار تشکیل چنین استانی با مرکزیت مهاباد(ساوجبلاغ= سویوقبولاق) شود.
اگرموضع گیرهای آقای ادب از نمایندگان اسبق و فوت کرده و نیز اگر موضع گیرهای جلال جلالیزاده از نمایندگان سابق که خود را به دروغ به کُردها منتسب میکند و سایر مشابهین آنها را به موارد فوق اضافه کنیم و نیز انتشار کتاب مجعول " جغرافیای طبیعی کردستان موکریان، تألیف آقای سعید خضری" را که در سالهای 1379 و 1380 با رخنهی مزورانه در ادارات و با استفاده از امکانات دولتی اقدام به توزیع و تبلیغ آن در سطح استانهای آذربایجان غربی و کردستان نمودند را نیز در ملاحظات خود بیاوریم آنوقت متوجه خواهیم شد که این ادعاها یک رفتار سادهی انتخاباتی نیست، بلکه مجموعهی به هم پیوستهای از تلاشهای مذبوحانه برای ایجاد سابقهی جعلی و نیز برای گل آلود کردن آبهای زلال منطقه است. ظاهراً منافع آقایانی نظیر عثمان احمدی، احمد طه، محمدقسیم عثمانی، جلال جلالیزاده، سعید خضری و.... در شرایط تنش و تشنج تأمین میشود. به گفتهی آقای جهانگیرزاده عضو کمسیون امنیّت ملی مجلس شورای اسلامی : بیان این قبیل مسائل تفرقه افکانه از سوی آقای عثمان احمدی و هرکس دیگر به هیچ عنوان قابل قبول نمیباشد و اساساً شرایط اقلیمی و جمعیتی این منطقه به هیچ عنوان برای انجام چنین طرحهایی محیا نیست. اظهارات عثمان احمدی بیانگر این مسئله است که جریانات خاصی نمایندگان این شهر را تحت تاثیر قرار میدهند.
البته ظاهرا آقای جهانگیرزاده ماهیت " این جریانات خاص" را معین نمیکنند. اما با اندک دقّتی میتوان حدس زد که این جریانات همانهایی هستند که در منطقه اخلال میکنند و مردم بلا کشیده سوریه، عراق، افغانستان و ... در دام آنها گرفتار و در چنگال خشونتهای طایفهای، فرقهای و قومی اسیر شدهاند. حال چرا این آقایان با یدک کشیدن عنوان نمایندگی و با سوء استفاده از تریبون مجلس شورای اسلامی خشونت کلامی، زیاده خواهی و آرزوهای واهی را در بین بخشهایی از اهالی منطقه رواج میدهند، جای ملاحظهی بسیار دارد. به نظر من " این جریانات خاص" عبارتند از قدرتهای غارتگر جهانی که دارای جیرهخوارانی هستند هزار چهره که در قالب گروهکهای مزدور فوقالذکر بهصورت پیدا و پنهان فعالیت میکنند و در پی اجرای نقشههای اربابان خود هستند. در حالی که بهطور کلی یکی از وظایف معنوی نمایندگان میتواند این باشد که روحیهی همزیستی مسالمتآمیز را در بین اهالی منطقه ترویج و تشویق کنند و در پی آسایش و سعادت مردم خود باشند. امّا آقایانی نظیر عثمان احمدی، احمد طه، محمدقسیم عثمانی، ادب، جلال جلالیزاده، سعید خضری و.... با طرح و برنامه به میدان میآیند، آمده اند و اهداف شوم و خطرناکی در سر میپرورانند و با شدت تمام موجودیت آذربایجان و به تبع آن موجودیت کل کشور را هدف رفتارها و گفتارهای زیادهخواهانه و خشونتطلبانهی خود قرار میدادند و میدهند و سعی در ایجاد تنش در بین ملت ترک آذربایجان و مردم کُرد منطقه دارند. به نظر من اگر این تفرقه افکنان نباشند مردم منطقه از جمله مردم کُرد آسودهتر زندگی خواهند کرد. به یقین میتوان گفت اینان به فکر مردم کُرد نیستند، بلکه بیشتر به فکر منافع خود و اربابان خود هستند. باید دست این تفرقه افکنان از دخالت در سرنوشت مردم کوتاه گردد.
تشبثات نمایندگانی نظیر آقای عثمان احمدی و مشابهینش باید درس عبرتی برای همگان باشد. گفتههای ایشان صدای زنگ خطر خشونت است. اینان اگر فرصت بیابند منطقه را به آشوب خواهند کشاند. باید به طریقی معقول و منطقی جواب این تفرقه افکنان داده شود و خشونتخواهی آنان متوقف گردد. و البته و صد البته ما در عین حال که خواهان زندگی مسالمتآمیز با تمام خلقهای کشورمان و منطقه هستیم در عین حال مجبور به دفاع از موجودیت خود میباشیم. من احساس میکنم هم مردم ترک آذربایجان و نیز مردم کُرد کردستان بار دیگر در معرض خطر قرار دارند. باید آمادگی کافی در مقابل خطرسازان را داشته باشیم. بهجا خواهد بود که مردم کُرد با هوشیاری این نمایندگان دروغین را طرد و میدان را از دست فرصت طلبان تفرقه افکن بگیرند.