Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

اینک تنها راه نجات آشتی ملی در ترکیه؛ وگرنه باید همگان خود را در ترکیه برای ناآرامی های مهار نشدنی آماده کنند -دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز
متأسفانه همان گونه که پیش بینی می شد، روند مذاکره و صلحی که قرار بود با مشارکت همگانی به آشتی ملی منتهی شود، با "راهکار فشارهای بازجویی" توسط سازمان اطلاعات ترکیه برای خلع سلاح کردها با زور، به جای صلح، جنگ برای ترکیه به ارمغان آورد. البته به اضافه کشف مهمی که خانواده اردوغان صورت داد و با جهان بینی ژرف تشخیص داد که داعش و القاعده تعدادی انقلابی و منجی مردم منطقه هستند که غربی ها می خواهند نابودشان کنند و عدالت و توسعه به کمک باندهایی در سرویس های امنیتی ترکیه باید تجهیز و تسلیح و عضوگیری شان را تسهیل بخشند تا اردوغان به رهبر اسلام گرایان منطقه "بدل" شود.
احسن بر این درایت، حالا نتایج تصمیمات تان را تحویل بگیرید، گرچه هنوز دستاوردهای دسته گل های تان باقی است. رهبری واقعی یک ملت مگر بچه بازی است که با پوشیدن لباس عثمانی ها و چند شعار و ظواهر اسلامی بتوانید شایستگی آن را کسب کنید! رهبر حقیقی یک ملت باید افقی را ببیند که دیگران نمی توانند، هم انعطاف پذیر و هم مقاوم باشد و بداند کی و کجا و چگونه هر یک را به کار برد، و از مردمش دلگنده تر و باگذشت تر باشد. آقای اردوغان همچون روضه خوان ها و پاسداران ایران تو گویی نوجوان 14 ساله ای است که هنوز دوران بلوغ را طی نکرده و مدام در حال روکم کنی با دیگران و ایجاد تنش جدید و بحرانی نو است و چند تیم متخصص باید دور و برش بگردند تا فقط خرابکاری های پس از هر سخنرانی اش را جمع و جور کنند. دیدید نتیجه اش در ایران چه شد؟ در حالی که در زمان جنگ با عراق فرصت صلحی عادلانه با جبران خسرات را –از طریق غرامت جنگی- داشتند، آنقدر به بی درایتی شان ادامه دادند تا کشور در ورطه سقوط افتاد و –کم مانده بود که اهواز را نیز از دست دهند- به تلخ تر و بدتر از جام زهر تن دادند. حالا هم یکسال نمی شود که به همین روضه خوان های بی سواد گفتند که قطعنامه ها کار دستمان داده و اقتصاد در شرف فروپاشی کامل است، آنقدر به کله شقی های شان ادامه دادند که حالا مجبور شدند مثل بچه ها (درست مثل بچه پررویی که مدام او را از چیز داغ برحذر دارید و او با نادانی و خیره سری به آن دست بزند و تا فیها خالدونش بسوزد و رویش هم نشود که داد بزند) تمام خطوط قرمزی را که خودشان تعیین کرده بودند، زیر پا بگذارند و حتی روی شان نمی شود یک کلمه پیرامون آن حرف بزنند (چه می توانند بگویند بعد از این افتضاحی که به بار آوردند!؟ بماند که همین توافق با +15 نیز کار روضه خوان ها نبود و تقریباً تمام خطوط قرمز بدون اطلاع آنان و کاملاً فنی توسط یک تیم حرفه ای دور زده شد و روضه خوان ها را بازی دادند. حتی بلند شدن صدای تیم ایرانی –تحت عنوان عدم تهدید یک ایرانی- از قبل کاملاً هماهنگ شده با طرف غربی بود که نتیجه ای را نیز که پیش بینی می شد در تهران داد). دیدید که چه بر سر مزدوران و متحدان شان در منطقه آوردند و سوریه و یمن را با نادانی های شان به چه ویرانی و قتل عامی کشیدند که هنوز نیز ادامه دارد. لااقل آنان باید درس عبرتی برای تان می شدند. رهبری مگر بچه بازیست که با چند نطق و روضه و نمایش بتوان مشکلات مردم را آن هم در قرن بیست و یکم حل کرد؟! یا با پوشیدن لباس ملاها و امپراطورهای پیشین و ریش گذاشتن و شرکت در مراسم مذهبی، پیشوای یک ملت شد؟ آن تنها به درد سالن تئاتر و تعزیه می خورد. (آن دنیا به تمام اسلام گرایانی که به خیال رهبری دیگران چنین فجایعی را در خاورمیانه و حتی دنیا به بار آوردند که می بینید، خواهند گفت: شما غلط کردید که با این سواد و نادانی و ناتوانی تان چنین طمع هایی ورزیدید و درحقیقت خواستید جاه طلبی های تان را لباس دین بپوشانید.)
کجای دنیا کار آشتی ملی و مصالحه را به سرویس های امنیتی می سپارند؟ حتی یک مورد در تاریخ وجود دارد؟ خوشبختانه سواد تاریخی تان هم که از جاه طلبی های عثمانی (آن هم تحریف شده و تشدید شده با احساسات نوستالژیک) فراتر نمی رود. کار سرویس های امنیتی برقراری صلح که هیچ حتی مذاکره و گفتگو نیز نیست. آن ها در همان زمینه ای توانایی دارند که دوره های آموزشی و تجربی اش را گذرانده اند؛ یعنی بازجویی، جمع آوری اطلاعات محرمانه، جستجو و حتی شکار جاسوسان واقعی دشمنان که البته امروزه متأسفانه تضییع حقوق مدنی مردم، برخورد با آزادی خواهان و روزنامه نگاران و منتقدان و آزار و افترا و شکنجه و البته بازی دادن سیاستمداران ناشی نیز بدان افزوده شده است. کجای دنیا با تهدید و ارعاب و زور، آشتی ملی برقرار شده است؟ آقای اردوغان با تهدید و فشار نیروهای امنیتی اعتراف اجباری (آن هم عمدتاً دروغ) بدست می آورند، نه آشتی ملی و صلح. اگر نمی دانید لااقل آن را از همان آقای داود اوغلو که تحصیلات دانشگاهی دارد، بپرسید. سرویس های امنیتی ترکیه نیز که مخالف مذاکره با کردها و مصالحه ملی بودند، خوب می دانستند که چگونه با چند هویج با ظواهر اسلامی عملاً شما را به بازی بگیرند و به سمت نابودی صلح بکشانند و اتفاقاً تنها در یک قدمی آن موفقیت اند. آنان مخالفت شان را با مذاکرات در همان آغاز کار نشان دادند که میت سه فعال کرد را در فرانسه ترور کرد و برای یک انسان عاقل دست شان رو شده بود، ولی همان سرویس های امنیتی خوب فهمیده اند که چگونه با چند ظواهر اسلامی می توان اردوغان را مثل آب خوردن به بازی گرفت. با کارت داعش آنقدر بازی کرد که ترکیه را از کشوری پیشرو در منطقه به کشوری منزوی بدل ساخت و با انحراف داعش از مبارزه با اسد و کشیدن شان به سوی کردهای سوریه، در عین شراکت در جنایت های داعش نتوانست مانع اراده کردهای سوریه شود و حالا در داخل ترکیه نیز هم آتش بس شکست خورده و هم حزب عدالت و توسعه به عنوان حامی داعش، افکار عمومی ترکیه را از دست داد و در انتخابات شکست خورد و آرزوی انحصار قدرت اردوغان را به کابوس بدل ساخت. چون سیاست در دنیای امروز پیش از هر چیز، یک علم است و کار چند اسلام گرای تنگ نظر نیست که قبلاً شکست شان را در ایران و سقوط شان را در مصر و نابودی شان را در افغانستان دیدیم. دخالت های بی جا و غلط اردوغان حتی آقای داود اوغلو را نیز دچار مشکل کرده و او برای جلب رضایت نسبی اش مجبور است به کارهای تن دهد که بدان اعتقاد ندارد. اینک شخص اردوغان متأسفانه به بزرگترین مانع توافق ملی و صلح در ترکیه بدل شده است و اگر همین گونه ادامه دهد باید بدون او این مسیر را طی کرد و یک توافق تاریخی نمی تواند برای یک شخص معطل بماند.
بی تعارف، آتش بس در ترکیه تمام شده و مذاکرات صلح با کردها در یک قدمی شکست است و آشتی ملی با آینده ای نامعلوم. تنها یک راه باریک برای نجات آن مانده که طرف های کنونی ترکیه اگر دنبال نکنند، شکست شان قطعی است. دولت ترکیه و مشخصاً آقای داود اوغلو باید مذاکره و مصالحه را با کردها به رهبری حزب دموکراتیک خلق ها –و نه پ. ک. ک.- و سایر اقلیت های مذهبی و قومی ترکیه دنبال کند. حزب دموکراتیک خلق ها نه گروهی مسلح است و نه اقدامی مسلحانه انجام داده و پ. ک. ک. را هم به خلع سلاح دعوت کرده است (عجیب این که از رهبران حزب دموکراتیک خلق ها می خواهید اقدامات تروریستی را محکوم کنند و وقتی محکوم کردند، می گویید در اظهارات شان صداقت نداشتند!! یعنی مثل فرزندان شما که با داعشی ها عکس یادگاری گرفتید، فرزندانشان با پ. ک. ک. عکس یادگاری می گیرند!؟ اگر هم چنین کنند، همچون سرویس های امنیتی شما که داعش را تسلیح و تجهیز کردید، پ.ک.ک. را تسلیح نمی کنند). دولت ترکیه انتظار نداشته باشد که به خاطر آشتی ملی، حزب دموکراتیک خلق ها همه اقدامات آنان را تأیید کند یا هر اقدام پ.ک.ک. را محکوم کند. اولاً اگر ملاک اقداماتی باشد که آتش بس را نقض کرده، نیروهای امنیتی و مشخصاً باند اردوغان بیشتر سزاوار سرزنش اند و ثانیاً اختلاف نظر حتی بین نخست وزیر و رئیس جمهور ترکیه در زمینه هایی مشهود است چه رسد دو حزب رقیب که با وجود مصالحه در بسیاری از زمینه ها طبیعی است که با هم اختلاف نظر داشته باشند و ثالثاً برخلاف تصورتان حرکت حزب دموکراتیک خلق ها به سوی دولت ترکیه –یا حتی به سوی پ.ک.ک.- مشکل تان را حل نمی کند و این حزب باید برای نجات مصالحه نقش یک پل را بین دولت ترکیه و پ.ک.ک. بازی کند.
رهبران حزب دموکراتیک خلق ها توجه کنند که نقش مکمل آنان اینک برای نجات صلح، کردها و حتی کشور ترکیه کلیدی است. باید با جدیت و پایبندی مذاکرات با دولت داود اوغلو را ادامه دهید و به عدم مبارزه مسلحانه پایبند باشید. شما در مقام یک حزب رسمی و قانونی ترکیه باید به ایفای نقش در مجلس و چه بهتر که برای نجات صلح، به مشارکت در دولت اهتمام ورزید و به امور شهرداری ها و خدمات به مناطق کردنشین و مشارکت با احزاب چپ ترکیه ادامه دهید. پ.ک.ک. حزب و تشکیلاتی مجزاست و در همین درگیری اخیر ارتش ترکیه با پ.ک.ک. نیز اختلاف نظرات رهبران تان با هم مبرهن است و از طریق ارتباط با آنان برای کاهش تنش بین پ.ک.ک. با دولت ترکیه ادامه دهید. شما حتی به دو اوجالان متفاوت اعتقاد دارید. حزب دموکراتیک خلق ها به اوجالانی اعتقاد دارد که در زندان امرلی نیز می تواند به مذاکرات صلح و آشتی ملی ادامه دهد و خلع سلاح او را در شرایط زندانی نیز معتبر می شمارد. در حالی که پ.ک.ک. به اوجالانی اعتقاد دارد که تنها در شرایط آزادی دستورات اش قابل اجرا و درخور اعتماد است و در زندان نمی تواند مذاکرات صلح را ادامه دهد، چون تحت فشار نیروهای امنیتی ترکیه است. مهمتر از آن، خلع سلاح در شرایط کنونی منطقه که داعش جنون زده در همه جای منطقه مثل آب خوردن قتل عام می کند و جاه طلبانی نیز در ترکیه از داعش حمایت می کنند، یعنی خودکشی و اینک اقوام و اقلیت هایی در منطقه که هرگز مسلح نبودند، مسلح می شوند تا از خود و مردم شان دفاع کنند، چه رسد کردها که از کودکی با تفنگ بزرگ می شوند. بنابراین پ.ک.ک. نیز باید به راه خود برود و می توانند از خود دفاع کنند، اما حق حمله و کشتار غیرنظامیان و عملیات تروریستی و بمب گذاری های کور را ندارند. هر گاه آنان و دولت و ارتش ترکیه از درگیری خسته شدند، پای میز مذاکره برمی گردند و گرنه کسی را نمی توان به زور صلح طلب کرد. اگر شدنی بود ارتش و میت ترکیه در طول دهه های اخیر موفق شده بودند.    
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn