بهار یمن قربانی رقابت ایران و عربستان سعودی و اختلافات فرقه‌ای

آذوح: وقتی نسیم بهارعرب بوی آزادی را به مشام جوانان یمنی زد، علی عبدالله صالح را مجبور کردند که پس از نزدیک به ۳۴ سال حکمروایی، قدرت را ترک کند. اما از زمانی که او رفته، نه تنها آرزوهای بلندپروازانه این جوانان برآورده نشده، که حس قدرت طلبی گروه‌های سیاسی و اختلافات شدید مذهبی و قبیله‌ای بار دیگر با قوت بیشتر در این کشور محافظه کار بالا گرفته است.
گفتگوهای ملی برای حل این اختلافات ماه گذشته با توافق بر سر طرح ایجاد یک دولت فدرال، به عنوان بخشی از مرحله گذار پایان یافت تا راه را برای تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات در سال آینده فراهم کند.
با این حال وقتی اوایل ماه جاری میلادی دولت طرح ایجاد این نظام غیر متمرکز را تصویب کرد، شماری از گروه‌های سیاسی در جنوب و حوثی‌های شیعه مذهب در شمال یمن به شدت مخالفت نشان دادند.
علاوه براین، ادامه نبردهای شدید فرقه‌ای بین افراد وابسته به قبیله حاشد و شورشیان حوثی و حضور فعال جنگجویان القاعده در بخش‌های از جنوب و جنوب غرب این کشور، اجرای این طرح و کامل کردن مرحله انتقالی را ظاهرا با چالش‌های جدی روبرو می‌کند.
'یمن باید به دو بخش تقسیم شود'
براساس نظام پیشنهاد شده، شمال یمن به چهار بخش و جنوب آن به دو بخش تقسیم می‌شود.
مقام‌های یمنی می‌گویند در این تقسیم بندی همگونی‌های اجتماعی و جغرافیایی مد نظر قرار داده شده است، نه مسایل سیاسی یا تقسیم ثروت نفتی هر منطقه. هدف از این تقسیم بندی، که به هر منطقه خودمختاری اداری می‌دهد، تقسیم عادلانه در آمد ثروت‌های نفتی و غیرنفتی بین بخش‌های مختلف یمن و سرعت بخشیدن به روند توسعه این کشور خوانده شده است.
خبرگزاری رسمی یمن گفته بیشتر گروه‌های سیاسی یمنی با این طرح موافقت کرده‌اند. ولی رهبران سیاسی جنوبی، به خصوص گروه جدایی‌خواه "جنبش جنوب" با رد این طرح خواستار تقسیم یمن به دو بخش مستقل شمال وجنوب شده‌اند؛ وضعیتی که در سال ۱۹۹۰میلادی، پیش از اتحاد دو بخش یمن در این کشور حاکم بود.
جنوبی‌های میانه رو دست کم می‌خواهند که جنوب یمن به دو منطقه فدرالی تقسیم نشود.
یمن جنوبی سابق که یک نظام چپی در آن حاکم بود، حمایت اتحاد جماهیر شوروی سابق را داشت و جنوبی‌ها در مقایسه با شمالی‌های محافظه کار، زندگی بهتر داشتند، سطح سواد بالا بود و از آزادی‌های اجتماعی بیشتری بهره مند بودند.
جنوبی‌های جدایی‌خواه تهدید کرده‌اند که به مبارزه مسالمت آمیز خود برای استقلال ادامه خواهند داد، و در برابر اجرای طرح نظام فدرال مقاومت خواهند کرد.
جنوبی‌ها نگران آنند که نظام فدرال آنها را از ثروت نفتی محروم کند. بسیاری‌شان فکر می‌کنند که اتحاد آنها با شمال یمن به زیانشان تمام شد. شاید به همین دلیل بود که در سال ۱۹۹۴، تنها چهار سال پس از اتحاد شمال و جنوب یمن، جنوبی ها دوباره استقلال خود را اعلام کردند و یک جنگ داخلی در این کشور به میان آمد.
علی عبدالله صالح رئیس جمهوری سابق یمن که از حمایت عربستان سعودی برخوردار بود، جدایی خواهان جنوبی را به شدت سرکوب کرده و شکست داد. این شکست برای جنوبی‌ها بسیار تلخ تمام شد که تا امروز آن را احساس می‌کنند و برخی جدایی خواهان جنوبی، شمالی ها را اشغالگران می‌خوانند که در برابر آنها رفتار تبعیض‌آمیز دارند.
رقابت ایران و عربستان سعودی
هواداران علی عبدالله صالح در سال ٢٠١١
ولی اگر در جنوب، دستکم در حال حاضر، از مبارزه مسالمت آمیز برای کسب استقلال صحبت می‌شود، در شمال یمن، نزدیک به سه سال است که حوثی‌های شورشی شیعه مذهب و افراد وابسته به قبیله حاشد، بزرگترین قبیله در این کشور و برخی گروه های سلفی در جنگ خونینی با هم درگیرند.
حوثی‌ها در ۲۰۰۴ میلادی به فعالیت‌های مسلحانه روی آوردند و دست کم ۶ بار تا سال ۲۰۱۰ با دولت علی عبدالله جنگیدند.
نام رسمی این گروه حرکت انصار الله است، اما در رسانه‌ها به نام حسین حوثی بنیانگذار آن که در سال ۲۰۰۴ در جریان جنگ با نیروهای دولتی یمن کشته شد، شهرت یافته است. پایگاه اصلی حوثی‌ها استان صعده در شمال یمن در مرز با عربستان سعودی است.
مقام‌های یمنی در گذشته بارها این گروه را به داشتن ارتباط با برخی از حلقه‌های مذهبی درجمهوری اسلامی ایران و در یافت کمک برای نشر مذهب شیعه، برقراری یک نظام شیعی در یمن، توسعه نفوذ ایران و ضربه زدن به منافع دوستان یمن متهم کرده‌اند، اتهامی که امروز افراد قبیله حاشد و متحدان آن نیز مطرح می‌کنند.
اینها به اسلحه سنگینی اشاره می‌کنند که پیکارجویان حوثی در نبردهای خود به کار می‌گیرند. ولی هنوز دلایل روشن و قاطعی مبنی بر حمایت مستقیم ایران از حوثی‌ها در دست نیست. حوثی‌ها مدعی‌اند که اسلحه سنگین را در جریان جنگ با نیروهای دولتی یمن و از بازار سیاه به دست آورده‌اند.
با این حال، در ۲۶ اکتبر سال ۲۰۰۹ مقامات یمنی اعلام کردند که "یک کشتی ایرانی را که به حوثی‌ها اسلحه منتقل می کرد، در دریای سرخ توقیف کردند."
۵ایرانی و یک هندی را هم که بر متن آن بودند باز داشت نمودند. دو روز بعد سفارت ایران در صنعا ضمن اینکه پذیرفت کشتی توقیف شده ایرانی است این را رد کرد که سلاحی در کشتی وجود داشته باشد. در ژوئیه ۲۰۱۲ عبد ربه منصور هادی رئیس جمهوری کنونی یمن هم ایران را به دخالت در امور داخلی این کشور متهم نمود، اتهامی که بازهم وزارت خارجه ایران آن را به شدت رد کرد.
حوثی‌ها در مقابل، از بی عدالتی شکایت کرده و مخالفان خود از قبیله حاشد و سلفی‌های متحدشان را متهم می‌کنند که نمی‌گذارند آنها آزادانه شعائر مذهبی‌شان را انجام دهند و راه‌های منتهی به پایگاهشان در صعده را می‌بندند تا هرچه بیشتر زیر فشار قرار گیرند.
    "مقام‌های یمنی در گذشته بارها این گروه را به به داشتن ارتباط با برخی از حلقه‌های مذهبی درجمهوری اسلامی ایران و در یافت کمک برای نشر مذهب شیعه، برقراری یک نظام شیعی در یمن، توسعه نفوذ ایران و ضربه زدن به منافع دوستان یمن متهم کرده‌اند، اتهامی که امروز افراد قبیله حاشد و متحدان آن نیز مطرح می‌کنند"
حوثی‌ها همچنین سلفی‌ها را به دریافت کمک از عربستان سعودی و استفاده از جنگجویان خارجی در نبرد علیه خود متهم می‌کنند. اتهامی که از طرف مقابل به کلی رد می‌شود. عربستان سعودی حمایت اقتصادی و سیاسی خود از دولت یمن را نفی نمی‌کند، اما این را رد می‌کند که در نبرد برضد حوثی‌ها به دولت یمن کمک نظامی کرده باشد.
با این حال، از آنجا که استان صعده در مرز با عربستان سعودی قرار دارد، در جریان جنگ ششم بین سالهای ۲۰۰۹ و۲۰۱۰ نیروهای سعودی هم با حوثی‌ها جنگیدند.
در آن زمان حوثی‌ها ریاض را متهم کردند که به ارتش یمن کمک می‌کند و به سربازان یمنی اجازه می‌دهد که از خاک این کشور در جنگ علیه آنها استفاده کنند. در نتیجه، پیکارجویان شیعی در نوامبر ۲۰۰۹ به چند گذرگاه مرزی عربستان سعودی حمله کردند. دو سرباز سعودی را کشتند ومنطقه جبل الدخان یا کوه دود در داخل مرز این کشور را به اشغال خود در آوردند.
جنگ بین طرفین دستکم تا ماه ژانویه ۲۰۱۰ ادامه پیدا کرد.
حالا دامنه جنگ به مناطق خارج از حوزه نفوذ حوثی‌ها، از جمله استان‌های حجه، عمران و صنعا هم گسترش یافته است. ضمن اینکه بیشتر استان صعده در کنترل حوثی‌ها است، در هفته‌های اخیر شهر خمری، پایگاه سنتی قبیله حاشد و شهر حوث دراستان عمران هم به کنترل اینها درآمده است.
بسیاری از ناظران به این عقیده‌اند که دلیل گسترش دامنه درگیری‌ها به طرح ایجاد یک دولت فدرال در یمن برمی‌گردد. مخالفان حوثی‌ها می‌گویند، آنها تلاش داشتند تا استان و شهرهای بیشتری را پیش از تعیین مناطق یا ایالت‌های فدرالی به کنترل خود در آورند تا به منطقه فدرالی که حوثی‌ها در آن اکثریت هستند، ملحق شوند.
ولی منطقه‌های فدرالی، برخلاف خواسته حوثی‌ها تقسیم بندی شده است. حوثی ها می خواستند منطقه فدرالی آزال که شامل استان‌های صعده عمران صنعا و ذمار است، شامل استان حجه واقع در کنار دریای سرخ و استان نفت خیز جوف هم شود تا به دریای سرخ دسترسی داشته باشند.
اختلافی که صالح را به زیر کشید
علی عبدالله صالح و ملک عبدالله
وقتی موج بهار عرب منطقه را فراگرفت، هم حوثی‌ها و هم قبیله حاشد در خیزش مردمی ۲۰۱۱ که به سرنگونی علی عبدالله صالح منجر شد، سهم گرفتند.
ولی پس از آنکه آقای صالح از قدرت کناره‌گیری کرد، اختلافات مذهبی اینها را به جان هم انداخت. قبیله حاشد متحد علی عبدالله صالح بود، اما با آغاز بهار عرب صادق الاحمر شیخ این قبیله از "جوانان انقلابی" که علیه نظام آقای صالح برخاسته بودند حمایت کرد و ژنرال علی محسن الاحمر از فرماندهان ارشد ارتش یمن و از رهبران حاشد، از ارتش تحت فرمان آقای صالح جدا شد و در کنار انقلابیون ایستاد.
حزب اصلاح یا در واقع اخوان المسلمین یمن متحد اصلی قبیله حاشد است. باور براین است که حتی پیش از بهار عرب هم رهبران این قبیله با علی عبدالله صالح اختلاف پیدا کرده بودند و به این فکر بودند که زمان آن رسیده که او از قدرت کنار برود و بهار عرب فرصت خوبی را برای کنار زدن او فراهم کرد.
شاید به همین دلیل است که قبیله حاشد علی عبدالله صالح را، که همچنان به عنوان یک فرد قدرتمند در کشور خود زندگی می‌کند، متهم می‌کنند که برای انتقام جویی از این موضع آنها در جریان خیزش مردمی علیه او، به حوثی‌ها دشمنان دیروزش کمک می‌کند.
القاعده و برقراری 'امارت اسلامی'
درجنوب و جنوب غرب یمن، ارتش این کشور دستکم از ۲۰۰۱ به این سو با القاعده و گروه‌های مرتبط با آن درگیر است. پس از ضربات سنگینی که به شاخه القاعده در عربستان سعودی وارد شد، این شاخه با شاخه یمنی یکی شده و "القاعده در جزیره عرب" را تشکیل دادند.
    "چاره دیگری جز اینکه با القاعده بجنگد، ندارد. ولی با حوثی‌ها و جنوبی‌های جدایی‌خواه راه گفتگو را در پیش گرفته و تلاش می‌کند که با بستن صفحه دوران علی عبدالله صالح، با طرح آشتی ملی، آنها را به دست برداشتن از مخالفت متقاعد کند"
پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و سرنگونی طالبان دراین کشور، بیشتر جنگجویان عرب القاعده به یمن منتقل شدند و این کشور را به پایگاه نیرومند خود تبدیل کردند. آنها برخی از خونین‌ترین حملات بر ضد ارتش و نیروهای امنیتی یمن را انجام داده‌اند که بیشترین موارد آن در سال ۲۰۱۱ و در سال بهار عرب اتفاق افتاد.
درمارس همین سال این گروه "امارت اسلامی" را دراستان "ابین" در جنوب این کشور تشکیل داد، پس از آنکه مرکز این استان به کنترل آن در آمد. حملات هماهنگ شده ضد ترروسم آمریکا و یمن ضربات زیادی به این گروه وارد کرد.
آمریکا هواپیماهای بدون خلبان را برای شکار جنگجویان القاعده به این کشور فرستاد. انور العولقی رهبر القاعده در یمن در سبتامبر ۲۰۱۱ در درجریان حمله همین هواپیماها کشته شد.
چالش‌های فراتر از توان دولت
در کنار دیگر عوامل، آنچه بیشتر زمینه فعالیت القاعده در یمن را فراهم کرده، ضعف دولت مرکزی، طبعیت کوهستانی، جامعه محافظه کار و پیچیدگی‌های روابط قبیله‌ای در یمن است که از این لحاظ شباهت زیاد با افغانستان دارد.
برای همین است که به رغم تلاش‌های آمریکا و دولت یمن، "القاعده در شبه جزیره عرب" همچنان قادر است که از راه عملیات انتحاری، ترور افسران ارتش و اطلاعات یمنی و گروگان‌گیری خارجیان به فعالیت خود ادامه دهد.
در حال حاضر، دولت چاره دیگری جز اینکه با القاعده بجنگد، ندارد. ولی با حوثی‌ها و جنوبی‌های جدایی‌خواه راه گفتگو را در پیش گرفته و تلاش می‌کند که با بستن صفحه دوران علی عبدالله صالح، با طرح آشتی ملی، آنها را به دست برداشتن از مخالفت متقاعد کند.
دولت در این راستا در اوت ۲۰۱۳ ، حتی از جنگ‌هایی که دولت آقای صالح علیه حوثی‌ها و جنوبی‌ها به راه انداخت عذر خواهی کرد و در حال حاضر، بین قبیله حاشد و حوثی‌ها نقش میانجی را بازی می‌کند.
با این حال، دولت مرکزی ضعیف این کشور در وضعیتی نیست که شورشیان حوثی که نسبت به دو سال پیش امروز به طور قابل ملاحظه‌ای رشد کرده و قوت گرفته‌اند، یا جنوبی‌های جدایی خواه بخواهند تصمیماتش را بپذیرند.
در مقابل، آنگونه که گزارش‌ها از یمن حاکی است، قبیله حاشد و متحدان سلفی آن خود را برای واپس گرفتن مناطق از دست رفته آماده می‌کنند.
جدای از اتهامات وارده برعربستان سعودی و ایران مبنی برحمایت از طرفین و نقش احتمالی این دو کشور در درگیری‌های شیعه و سنی، تاثیر ابعاد فرقه‌ای جنگ در سوریه و آنچه که بین سنی‌ها و شیعه‌ها در عراق رخ می‌دهد را، به هیچ وجه نمی توان بر جنگ در شمال یمن نادیده گرفت.
برخی کارشناسان این را هم بعید نمی‌دانند که جنوبی‌های جدایی‌خواه هم دست به سلاح ببرند. در چنین وضعیتی، بهار یمن، دست کم در حال حاضر، بیشتر به یک رویا می‌ماند که نسیم آن برای مدتی مشام آزادی‌خواهان جوان را خوش کرد.
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn