مصاحبه ای با باران بریتان عضو مجلس پژاک
- توضیحات
- منتشر شده در چهارشنبه, 25 تیر 1393 15:52
مطالعه ی این مصاحبه جهت آشنایی با ذهنیات چنین گروهکهایی نسبت به خاک آذربایجان بسیار جالب به نظر می رسد:
1ـ اورمیه شهری است با فرهنگها، ادیان، مذاهب و اتنیسیته های گوناگون، به طوری که میتوان آن را میکرومدل و موزاییک فرهنگی ایران عنوان کرد. میتوانید به اختصار در رابطه با دموگرافی این شهر توضیحاتی ارائه دهید؟
باران بریتان: اورمیه را میتوان در مقام وطن مشترک کوردها، آذریها، ارامنه، آشوریها، یهودیان و... ارزیابی کرد. شهری است با قدمتی تاریخی و نمود بارز تفاومندیهای اتنیکی، دینی و مذهبی. این غنای فرهنگی حامل تاریخ اجتماعی بسیار کهنی است و اثباتی است بر این مدعا که تمامی تفاومندیهای موجود در آن در یک همزیستی مسالمتآمیز به سر بردهاند. گونهگونی فرهنگی و اتنیکی تنها در بستری آزادانه میتواند تحقق یابد. در جایی که هژمونی فرهنگی یا ایدئولوژیک وجود داشته باشد نمیتوان از تفاومندیها بحث به میان آورد و ناگزیر دیگر هویتهای دینی و فرهنگی یا تضعیف شده و به حاشیه رانده میشوند یا اینکه زیر شمشیر نسلکشی فرهنگی با خطر امحا روبرو میشوند. جز صد سال اخیر که سده آغشته به سم ناسیونالیسم بوده و علیالخصوص دورهی سی ساله جمهوری اسلامی ـ به منزلهی دورهی ملیگرایی دینی و اتنیکی ـ هیچ مقطع تاریخی را سراغ نداریم که در آن خلقهای ساکن اورمیه در تقابل با یکدیگر قرار گرفته باشند. شکلگیری دولتـ ملت در ایران ضربهای بود جبرانناپذیر به غنای فرهنگی موجود در تمامی این جغرافیا و صد البته در این بین اورمیه بیشترین ضربات را متحمل گشته است. چه کسانی و کدام وجدان میتواند پاسخگوی از میان رفتن فرهنگهای تاریخی هزاران سالهی ارامنه، آشوریها، کوردها و آذریها در این منطقه باشد؟!
2ـ همانطور که شما هم اشاره کردید خلقها و فرهگهای موجود در این شهر به صورت مسالمتآمیزی با هم به سربردهاند؛ اما بعد از تاسیس جمهوری اسلامی شاهد بروز اختلافاتی مابین خلقهای کورد و آذری در این منطقه بودهایم. آیا این اختلافات واقعا تاریخی میباشند و یا اینکه دستهای پنهانی وجود دارند که از این اختلافات سود میبرند؟ چه کسانی از اختلافات مابین خلقها و فرهنگها سود میبرند؟
باران بریتان: همانطور که در بالا هم اشاره کردم هیچ اختلاف تاریخیای مابین خلقهای موجود در این شهر وجود ندارد و این همزیستی مسالمتآمیز توام با مناسبات فرهنگی، اکونومیک و... بوده که مهر خویش را بر تاریخ غنی اورمیه زده است. اختلافاتی هم که در حال حاضر وجود دارند بیشتر ریشه در هژمونیک شدن ذهنیت دولتـ ملتگرایی در کل منطقه و به خصوص ایران دارند. بنابراین جهت آسیبشناسی صحیح وضعیت موجود بایستی تحلیلی درست از دین ملیگرایی موجود در دولتـ ملت نمود که خاستگاه آن دورهی پهلوی اول میباشد. جمهوری اسلامی با بهرهگیری از دین دولتی و یا دولت دینی که تفاوت چندانی با هم ندارند عنصر مذهب را هم به ملیگرایی مبتنی بر ناسیونالیته افزوده و اختلافات را دوچندان کرده است. مهارت جمهوری اسلامی در این است که بنا به شرایط یکی از این دو عنصر را سرآمد مینماید. کاراکتر بنیادین قدرت ایجاد تفرقه مابین خلقها و نهایتا گسترش پدیده سلطه بوده است. از این نظر جمهوری اسلامی بیشترین سود را از سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» برده و این خلقهای کورد و آذری بودهاند که قربانی چنین سیاستی شدهاند. بنابراین فراتر از وجود دستهای پنهانی که از این اختلافات سود میبرند که البته نمیتوان وجود آن را انکار کرد، ذهنیتی ناخودآگاه که ریشه در دین ملیگرایی دارد نیز در کار است که بسیاری از ما ناخواسته در مسیر آن قرار میگیریم و به سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن جمهوری اسلامی خدمت میکنیم.
3ـ اعلان استقلال جنوب کوردستان طی چند روز گذشته به موضوع بحث اکثر محافل به خصوص محافل روشنفکری آذری نیز مبدل شد. بعضی از آذریها نگرانی خویش را استقلال این بخش از کوردستان در نتیجهی تاثیرات آن بر اورمیه اعلام داشتهاند. آیا این استقلال میتواند تاثیری منفی بر روی اورمیه داشته باشد؟
باران بریتان: مسالهی حق تعیین سرنوشت ملتها به دست خودشان یکی از حقوق بنیادین تمامی ملتهاست و نباید با دیدهی ترس بدان نگریست. نوع نگرش به این حق است که میتواند معضلساز باشد. در کوردستان دو نگرش عمده نسبت به این مساله وجود دارد. نگرشی که حق تعیین سرنوشت را مشروط به تشکیل دولتی با مرزهای مشخص و قطعی میداند و نگرش غیر دولتگرای حق تعیین سرنوشت خلقها و یا همان نظام کنفدرالـ دموکراتیک خلقها. به نظر ما کوردها و آذریها در شهری چون اورمیه بایستی هرچه بیشتر بر نقاط اشتراک تاریخی و همزیستی و همافزایی متمرکز گردند و نه مسایل ارضی. اورمیه وطن مشترک همهی ماست. باتوجه به نگرشی که ما نسبت به مسایلی چون دموکراسی و آزادی داریم بر این باوریم پرنسیپ وطن مشترک و حرکت بر مبنای این پرنسیپ میتواند شروع مدلی کاملا دموکراتیک در شهری چون اورمیه باشد. نباید اشتراکات تاریخی را فدای مسایل ارضی و مرزهای قاطع نمود. اروپا که خاستگاه نگرشهای مبتنی بر دولتـ ملت و مرزهای قاطع میباشد پس از هزینههای بسیار در حال گذار از دیدگاههای فروبسته و قاطعانه است. در شرایطی که جهان در حال گذار از این نوع ذهنیت میباشد چرا بایستی تجربههایی را آزمود که نتایجی جز اشک و خون به بار نیاوردهاند. ضمن درودهای بیپایان برای خلق آذری بر این باوریم کوردها و آذریها باید به دور از هرگونه ملیگرایی، اورمیه را به عنوان وطن مشترک و مدلی دموکرتیک چنان برسازند که هیچ کس قادر به استثمار اختلافات بیمبنا نباشد. به نظرم اقدام چند روز پیش دو دانشجوی کورد و آذری در دانشگاه ماکو جهت انتشار نشریهای ترکیـ کوردی میتواند سرآغاز مناسبی باشد برای تقویت هرچه بیشتر مناسبات. اگرچه جمهوری اسلامی همواره نشان داده که به هیچ وجه اجازهی چنین مناسباتی را نمیدهد. همزیستی کوردها و آذریها یکی از مواردی بوده که جمهوری اسلامی هیشه سعی نموده به انحای مختلفی آن را خدشهدار سازد.
4ـ پژاک چه مدلی را برای شرق کوردستان و ایران پیشنهاد میکند؟ آیا این مدل میتواند نگرانی خلقها و فرهنگهای موجود در اورمیه و مناطقی مانند(مناطق چند فرهنگی و چند زبانی) آن را برطرف سازد؟
باران بریتان: مدل مورد نظر ما خودمدیریتی دموکراتیک خلقها در چارچوب یک نظام کنفدرالـ دموکراتیک میباشد. ما بر این باوریم این مدل میتواند پاسخگوی تمامی مسایل موجود در جغرافیای ایران که جغرافیایی چندملیتی و چندزبانیست باشد. در این مدل مرزهای فروبسته و قاطعانه موضوعیت ندارند. ما به جای دولتـ ملت که «تکزبان»، «تکملت»، «تکپرچم»، «تکاتنیسیته» و تکهای دیگر را مبنا قرار میدهد، به ملت دموکراتیک چندزبانی و چندفرهنگی اعتقاد داریم. شرط ایجاد ملت دموکراتیک نیز خودمدیریتی دموکراتیک تمامی خلقهای موجود در جغرافیای ایران میباشد. برای نمونه بر طبق این مدل در شهری چون اورمیه هر کدام از تفاومندیها بدون مبنا قرار دادن مسایل ارضی میتوانند در تمامی امور سیاسی و فرهنگی خویش خودمدیر باشند. در سطح کلانتر وجود یک مجلس مشترک که بیان تمامی تفاومندیها باشد میتواند به نمود همزیستی نهادینهشده و توام با دموکراسی خلقها مبدل شود. برای این مدل تغییر مرزها به هیچ وجه موضوعیت ندارد.