شهر اختصاصی سفیدپوستان آفریقای جنوبی؛ آپارتاید زنده است
- توضیحات
- منتشر شده در چهارشنبه, 16 مهر 1393 00:48
آذوح: پومزا فیلانی اورانیا- بیبیسی
در صحرای کمجمعیت کارو در قلب استان کیپ شمالی در آفریقای جنوبی، آپارتاید همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
من چند روزی را در اورانیا سپری کردم و یکی از معدود سیاهپوستانی بودم که پایشان به این شهر باز شده است؛ شهری که در سال ۱۹۹۱ میلادی تنها ویژه سفیدپوستان تاسیس شد.
به ما به عنوان کارکنان بیبیسی اجازه داده شد که وارد شهر شویم. به جز من، استنلی کویندا، خبرنگار اهل زیمباوه، دیگر عضو غیرسفیدپوست این گروه بود و ما در طول دورهای که گروهمان در شهر به سر میبرد، تنها افراد سیاهپوست این شهر هزار نفری به شمار میرفتیم؛ تجربهای نه چندان عادی در عصر کنونی آفریقای جنوبی.
این شهر به سفیدپوستان آفریقای جنوبی اختصاص داده شده است و ساکنان آن، چندان از تعامل نژادی استقبال نمیکنند. به دلیل نگرانیها درباره تاثیر فرهنگی احتمالی هم تنها زبانی که در شهر میشنوید، زبان "آفریکانس" است، زبان سفیدپوستان آفریقای جنوبی.
کارل باشاف جونیور، رهبر جامعه شهر میگوید: "ما در آفریقای جنوبی جدید، به راحتی انطباق پیدا نمیکنیم. (ایجاد) این (شهر) هم به نوعی حاوی این پیام بود که ما به دنبال تسلط بر دیگران نیستیم و دیگران هم بر ما تسلط نخواهند داشت."
آقای باشاف شهر را از پدرش، کارل باشاف سینیور به ارث برده است. پدر او یک روشنفکر آفریقایی و داماد هندریک فروورت، بنیانگذار آپارتاید بود.
سه سال قبل از آن که حاکمیت اقلیت سفیدپوست در کل آفریقای جنوبی پایان یابد، کارل باشاف سینیور شهر را تحت عنوان یک شرکت ثبتشده و دارای مجوز، بنیان گذاشت.
نوه آقای فروورت به من گفت که افراد تابع پدربزرگش در سال ۱۹۹۴ میلادی و در پی انتخاب و آغاز به کار دولت سیاهپوستان، درباره آینده خود در آفریقای جنوبی دچار تردیدهایی جدی بودند.
او گفت: "وقتی خط مشیهایی مثل توانمندسازی اقتصادی سیاهپوستان در پیش گرفته شد، سفیدپوستان آفریقای جنوبی که تا آن زمان به دولت بسیار نزدیک بودند، لازم بود که خیلی جدی به آینده خود فکر کنند. اگر چنین کاری نمیکردند، جای سوال داشت."
خط مشیهای مربوط به توانمندسازی اقتصادی سیاهپوستان با هدف افزایش مشارکت افراد سیاهپوست در بخشهای تجاری کشور در پیش گرفته شد.
سفیدپوستان آفریقای جنوبی:
سفیدپوستهای آفریقای جنوبی نوادگان فرانسویها، هلندیها و آلمانیهایی هستند که در قرن ۱۷ میلادی در آن کشور ساکن شدند
هلندیهایی که از سال ۱۹۵۲ میلادی وارد آفریقای جنوبی شدند، زمینهای مردم محلی را گرفتند و آنها را به عنوان کارگر در مزارع خود به کار گرفتند
سفیدپوستان آفریقای جنوبی برای چندین دهه آن کشور را تحت سلطه داشتند و شبکه آپارتاید را بر مبنای تبعیض نژادی شکل دادند
کارل باشاف سینیور، از روشنفکران سفیدپوست آفریقای جنوبی، اورانیا را در سال ۱۹۹۱ میلادی بنیان گذاشت
شهر در حدود هشت هزار هکتار زمین کشاورزی در حاشیه رودخانه نارنجی (اورنج ریور) ساخته شده است
جان استریادم، یک پزشک بازنشسته، زیربناهای شهر را به ما نشان داد.
رهبران شهر اصرار دارند که درباره اورانیا سوءتفاهم وجود دارد. آنها تاکید دارند: "ما علیه سیاهپوستان نیستیم. ما برای خودمان هستیم."
با این حال، سیاهپوستان نمیتوانند در این شهر زندگی کنند. افرادی که میخواهند ساکن شهر باشند، با معیارهایی سختگیرانه مورد سنجش قرار میگیرند. از جمله این که باید از نژاد سفیدپوستهای آفریقای جنوبی باشند.
فضای وهمآور
زمانی که با آقای باشاف در یک کافه نشستیم و چایی که گفته شد "چای اصل محصول کشاورزان سفیدپوست آفریقای جنوبی" است، مقابلمان گذاشته شد، اطرافمان را بررسی کردم.
یک دروازه در ورودی شهر است و مقابلش مجسمه آقای فروورت قرار دارد. او یکی از معدود نخستوزیران دوره آپارتاید آفریقای جنوبی است. پرچم اورانیا با رنگهای نارنجی، سفید و آبی شبیه پرچم پیشین آن کشور هم در ورودی شهر نصب شده است.
اورانیا آرام بود؛ صدای پرندهها و خشخش برگها به گوش میرسید و هر از گاه میشد صدای عبور و مرور معدود خودروهای موجود در شهر را هم شنید. برای کسی که به زندگی در اورانیا عادت ندارد، فضای وهمآوری است.
از زمان تاسیس شهر بهتدریج مغازهها، آرایشگاهها، یک کتابخانه، یک اداره پست، یک هتل، چند مدرسه و چند کلیسا شکل گرفتهاند.
شاید در لایههای زیرین این شهر، نوعی بیم و نگرانی جریان داشته باشد، احساسی که باعث میشود افراد فرصتهای شغلی پردرآمد در شهرها را ندیده بگیرند و سراغ مشاغل موجود در این سرزمین بایر بروند.
آقای باشاف میگوید: "به طور قطع، سطح خشونت و جرایم در آفریقای جنوبی یکی از دلایلی بوده است که مردم را به اورانیا میکشاند. خیلی از آنها قربانیان چنین جرایمی هستند."
تمام مشاغل اورانیا به سفیدپوستان اختصاص دارد و هیچ کارگری از خارج از شهر آورده نمیشود
اورانیا واحد پول ویژه خود را دارد که در ارتباط با واحد پول آفریقای جنوبی تعریف شده است
"غول کوچک"
توتم جامعه سفیدپوستان آفریقای جنوبی "غول کوچک" است، مردی که آستینهایش را بالا زده است و در پرچم و پول رایج محلی هم به چشم میخورد.
ساکنان شهر تمام کارهایشان را خودشان انجام میدهند، از باغداری گرفته تا لولهکشی، آجرکشی و جمعآوری فاضلاب، یعنی مشاغلی که در دیگر مناطق آفریقای جنوبی اغلب به عهده نیروی کار سیاهپوست گذاشته میشود.
جان استریادم میگوید: "کمی طول کشید تا شرایط متناسبی حاصل شود. برای بعضیها سخت است، چون به شیوه اداره امور در آفریقای جنوبی عادت کردهاند و عادت ندارند کارهای دستی بکنند."
ساکنان شهر توضیح دادند که شکل گرفتن نسلی خالص از سفیدپوستان آفریقای جنوبی یکی از اهدافشان در اورانیا است؛ شکل گرفتن "نسلی دستنخورده".
به گونهای نامانوس، وجود شهر طبق قانون اساسی آفریقای جنوبی به رسمیت شناخته شده است. در یکی از بندهای قانون اساسی، حق "خودمختاری" تضمین شده است.
معماری ساختمانهای شهر هم به سبکی قدیمی است و وقتی واردش میشوید، انگار در زمان به عقب برگشتهاید، اما بعضی خانوادهها نگران هستند که چنین مکانی ممکن است در نهایت، برای فرزندانشان محدودکننده باشد.
"احترام"
تیونی کروگر حدود یک ماه پیش، بعد از دریافت یک پیشنهاد شغلی در اورانیا از ژوهانسبورگ به این شهر مهاجرت کرد.
او میگوید که دو فرزندش از شرایط زندگی در یک شهر کوچک لذت میبرند، ولی خودش و همسرش آنها را برای جهانی با بیش از یک نژاد و یک فرهنگ آماده میکنند.
تیونی و آنهلیز میگویند که هنوز در حال کنار آمدن با شرایط زندگی در اورانیا هستند
آنهلیز، همسر تیونی میگوید: "به آنها یاد میدهم که رنگ پوست آدمها مهم نیست. یادشان میدهم که هر قدر به ساکنان اورانیا احترام میگذارند، برای مردم خارج از این شهر هم احترام قائل باشند."
این زوج میگویند که هنوز در حال کنار آمدن با شرایط و "قوانین" زندگی در اورانیا هستند، از جمله این شرط که برای پذیرایی و حضور مهمانهایی که از خارج از شهر میآیند، باید از شورای شهر مجوز بگیرند.
"با جان، محافظت میکنیم"
در یک میکده محلی، مقالههایی از نشریهها (درباره شهر) قاب شدهاند و از دیوار آویزان هستند. کویینتن دایدریخس، مالک میکده، سفرهای زیادی کرده است، اما از آنچه در آفریقای جنوبی میگذشت، سرخورده شد و حدود چهار سال پیش به همراه همسرش به اورانیا مهاجرت کرد.
مجسمههای نیمتنه رهبران سفیدپوستان آفریقای جنوبی در اورانیا
اورانیا که در سال ۱۹۹۱ میلادی بنیان گذاشته شد، مدارس ویژه خود را دارد
او میگوید: "اینجا خیلی امن است. شب بدون آن که درهای خانه را قفل کنیم، میخوابیم. میتوانید ساعت سه صبح، بدون هیچ ترسی، در خیابانها قدم بزنید. جایی که شما زندگی میکنید، نمیتوانید چنین شرایطی داشته باشید."
او میگوید که اف.دبلیو. کلرک، یکی از آخرین سیاستمداران سفیدپوست حاکم بر آفریقای جنوبی، مسئول گرفتاری مردم است: "او برای هیچ و پوچ از کشور دست کشید. ما ارتش داشتیم." اما بعد از این حرف، ناگهان سکوت میکند و سرش را تکان میدهد.
داخل یک میکده که با نوری کمسو روشن است، تلویزیون یک مسابقه راگبی را نشان میدهد. به جز چند نیمنگاه غریب، به نظر نمیرسد که فرد دیگری خیلی به من یا استنلی توجه داشته باشد.
چند نفر از مردم محلی سر میز ما میآیند و مکالماتی که شکل میگیرد مودبانه و بیشتر شبیه چیزی است که میشود در دیگر نقاط آفریقای جنوبی شاهدش بود. موضوع فرصتهای شغلی و خط مشیهایی که به نفع سیاهپوستان در پیش گرفته شدهاند، خیلی مطرح شد.
یکی از مردم محلی این شرایط را "نژادپرسی معکوس" توصیف میکند: "نمیتوانیم وارد رقابت بر سر فرصتهای شغلی بشویم. انگار که ما به دلیل گذشته، همچنان داریم تنبیه میشویم."
با غروب خورشید، مجسمههای برنزی نیمتنه رهبران سفیدپوستان آفریقا همچون محافظان، شهر را زیر نظر گرفتهاند. در حالی که در بخشهای دیگر کشور، از این چهرهها به نیکی یاد نمیشود، ساکنان اورانیا آنها را قهرمانان خود میدانند.
با این حال، همچنان سخت میشود تصور کرد که در عصر کنونی دنیای ارتباطات، چنین جامعهای بتواند همچنان انزوای کامل خود را حفظ کند. هرچند یکی از ساکنان اورانیا در مکالمهای که داشتیم، به ما گفت که عضو جامعه این شهر بودن "چیزی است که اگر لازم باشد، ما با جان خود از آن محافظت میکنیم."