دو انتخابات، یک نتیجه: فرق فرهنگی روحانی و احمدینژاد
- توضیحات
- منتشر شده در پنج شنبه, 07 اسفند 1393 23:35
آذوح: کاوه کوهیار
لطفا اول چند جمله زیر را بخوانید و بعد به چند پرسش جواب دهید:
*«نمیشود فردی هم معترض و منتقد شدید باشد، ضوابط و معیارهای حاکم بر نظام را نپذیرد و هم بخواهد کار کند. شجریان باید رفتارهای گذشته خود را جبران کند. راه بازگشت برای ورود ایشان باز است به شرطی که به چارچوبهای نظام متعهد باشد.»
*«کتاب زوال کلنل منهای شخصیت آقای دولتآبادی، به دلیل اشکالات و نواقص محتوایی که در آن وجود دارد، تاکنون مجوز انتشار نگرفته است و تا زمانی که اصلاح نشود مجوزی برای انتشار آن صادر نخواهد شد.»
*«وزارت ارشاد مسئولیت و وظیفهای در جهت رفع برخی مشکلاتی که افراد (جعفر پناهی) خودشان بهوجود میآورند ندارد، بویژه آنکه مشکلات آنها به سایر بخشها و سایر نهادی ذیربط مربوط است و آنها خودشان باید تلاش کنند که آن مشکلات را برطرف کنند. اینکار هم از طریق نزدیک شدن به فرهنگ بومی و پرداختن به شیوههایی که بتواند مورد استقبال و انتظار مردم باشد، رخ میدهد. لذا برای این محدودیت خود فرد (جعفر پناهی) باید پیگیری کند، چون باعث و بانی آن نیز خودش بوده است و ما نقشی در آن نداشته و نداریم.»
*«رمان لولیتا (نوشته ولادیمیر ناباکف) فاقد وجاهت، مشروعیت و مجوز است. کتابفروشیها نسبت به جمعآوری کتابی که به هیچ وجه مجوز ارشاد را ندارد و به صورت قاچاق وارد کشور شده اقدام کنند.»
سؤال اول
اجازه دهید تمامی پیشفرضهای خود را کنار بگذاریم و چنین بینگاریم که گوینده این جملات را از قبل نمیشناسیم. در چنین حالتی، حدس میزنید چه کسی این حرفها را گفته است:
الف: یک چهره تندرو اصولگرا که میتواند مثلا مقامی در دستگاه قضایی باشد، یا یک مقام امنیتی، یا نماینده مجلس، یا از فرماندهان سپاه، یا امام جمعه، یا نماینده ولی فقیه در یک نهاد فرهنگی، و…
ب: سخنگوی وزارت ارشاد اسلامی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد
پ: سخنگوی وزارت ارشاد اسلامی در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی؟
سؤال دوم
برای اینکه دامنه جستوجوها را محدود و در عین حال مسیر رسیدن به نتیجه را هموارتر کنیم، اجازه دهید دریابیم که یک مقام دولتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به این سمت منصوب شده، این سخنان را گفته است.
در چنین حالتی، نتیجه میگیرید که برنده انتخابات ریاست جمهوری، فردی بوده است که:
الف: با وعده بستن هرچه بیشتر فضای فرهنگی، اعمال سانسور بیشتر، محکوم کردن هنرمندان و حال و گذشتهشان و ضرورت توبه آنان برای یافتن امکان فعالیت در آینده و … توانسته در انتخابات پیروز شود
یا
ب: با انتقاد از عملکردها و رویکردهای موجود در عرصه سیاستگذاریهای فرهنگی و هنری، دادن وعده آزادیهای بیشتر فرهنگی و هنری و کاهش سانسور، ارج گذاشتن به هنرمندان کشور و حمایت از آنان و … توانسته رأی مردم را به دست آورد؟
منطق درونی این پرسشها، به نوعی پیشاپیشی متضمن پاسخ درست میتوانست باشد اگر ما در مورد کشوری جز ایران و نظامی سیاسی جز نظام اسلامی صحبت میکردیم.
نتیجهگیری ناگزیر:
اظهارات حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید، در حمله به یک هنرمند مسبوق به سابقه، امری است مکرر که بیش از آنکه بتواند سیاستی تدافعی برای گریز از حملات اصولگرایان منتقد دولت باشد، نشاندهنده طرز فکر و نگاه مسئولان فرهنگی و هنری د ر دولت حسن روحانی است.
او در بیش از یک سال گذشته،نه تنها در حمله به کسانی مثل محمود دولتآبادی و محمد رضا شجریان و حالا جعفر پناهی با جریان رقیب سیاسی همسویی و همراهی کرده، بلکه از جهاتی از آنها نیز پیشی گرفته است.
پیش از سخنگوی وزارت ارشاد اسلامی دولت حسن روحانی، کمتر مقام دولتی، حتی در دوران محمود احمدینژاد، سرشناسترین هنرمندان کشور را چنین آشکار به توبه و بازگشت به آغوش نظام فرانخوانده بود.
در جملاتی که در ابتدای این نوشته از او نقل شد، میبینیم که از نگاه نوشآبادی (نه به عنوان فرد، بلکه یک جریان) در تقریباً تمامی حوزهها، از نویسندگی گرفته تا موسیقی و فیلم، شناختهشدهترین و ستایششدهترین هنرمندان ایرانی مشکل دارند و برای آنکه بتوانند به کار خلاقانه خود ادامه دهند باید عیب و ایرادهای خود را برطرف کنند و با «جبران گذشته سیاه و ضد انقلابی» خود به خدمت نظام اسلامی درآیند.
در این نگاه، البته که رمانی در سطح «لولیتا» هم فاقد وجاهت و مشروعیت است و دستگاهی که قرار بوده مروج آزادیهای بیشتر فرهنگی و هنری باشد، با افتخار سخن از آن میگوید که به این کتاب مجوز انتشار نداده و اظهار تأسف میکند که کتابفروشان، این کتاب را که در خارج از ایران منتشر شده، در دسترس خوانندگان قرار میدهند و آنها را تهدید به برخورد میکند.
از آنجا که تداوم و تکرار موضعگیریهایی از این دست از سوی حسین نوشآبادی و یا دیگر مقامات وزارت ارشاد اسلامی هرگز با مخالفتی در دولت حسن روحانی روبهرو نشده، به طور طبیعی این موضعگیریها را باید موضعگیری دولت و در رأس آن حسن روحانی دانست.
حسین نوشآبادی در آخرین موضعگیریاش، درباره ممنوعیت جعفر پناهی به فیلم نساختن، حمله خود را نه متوجه نظام قضایی که میتواند چنین حکمی صادر کند، بلکه متوجه خود هنرمند میکند و شخص او را مسبب مشکلاتش میداند.
جعفر پناهی به دلیل موضعگیریها و فیلمبرداری از اعتراضات سال ۱۳۸۸ دو بار دستگیر شد و سرانجام محکوم شد که ۲۰ سال حق فیلم ساختن، فیلمنامه نوشتن، مصاحبه و یا خروج از ایران را ندارد.
روشن است که جعفر پناهی نقشی در شکل دادن به روند انتخابات سال ۸۸ نداشت و، فقط با کشتهشدگانی که میخواستند بدانند رأیشان کجاست همدردی کرده بود، اما اکنون حسین نوشآبادی میگوید باعث و بانی مشکلات، خود جعفر پناهی بوده است و اگر نمیتواند فیلم بسازد، به خاطر آن است که تلاش نکرده این مشکلات را برطرف کند.
به سخن دیگر، و همانطور که نوشآبادی قبلاً هم گفته بود باید از گذشتهاش توبه کند و در آغوش نظام اسلامی پناه بگیرد تا دیگر با محدودیتی مواجه نشود.
اگر آنان که شیوه برگزاری انتخابات و اعلام نتایج آن و سپس سرکوب اعتراضات مردم را سازماندهی کرده بودند، و یا اگر اعضای دولت قبلی که از نگاه معترضان به ناحق بر مسند قدرت نشسته بودند، این حرفها را بزنند و چنین خواستههایی را در مقابل هنرمندانی مثل پناهی و شجریان بگذارند، مسأله هم قابل فهمتر و هم قابل انتظار و پیشبینی است.
مشکل اما اینجاست که «دولت تدبیر و امید» که میگوید از جنس و رنگی دیگر است، همان کار را میکند که قرار بود دیگران اگر به ریاست جمهوری برسند انجام دهند.
مقامهای دولتی که میز و پستشان نتیجه باور مردم به وعدههای انتخاباتی حسن روحانی، اعتراض به دولت محمود احمدینژاد و امید به جلوگیری از تداوم آن است، رأیها، مطالبات و وعدهها را نادیده میگیرند و کاری میکنند که این سؤال مطرح شود: فرق سال ۸۸ که رأیها خوانده نشد با سال ۹۲ که خوانده شد در چیست و کجاست؟