پرچم «تراختور» در دست سپاه پاسداران
- توضیحات
- منتشر شده در شنبه, 26 ارديبهشت 1394 15:59
آذوح: سام طالبی
تیم فوتبال سپاهان اصفهان باز هم قهرمان فوتبال لیگ برتر ایران شد اما چرا بازیکنان تراکتورسازی از به دست آوردن عنوان نایب قهرمانی به اندازه تیم قهرمان خوشحال شدند؟
صدای سوت پایان بازی تیمهای فوتبال تراکتورسازی تبریز و نفت تهران هر چند برای بینندگان تلویزیونی حکم به نایب قهرمانی تیم «تراختور» میداد، اما شادی بیحد بازیکنان این تیم بعد از آخرین سوت داور، این شبهه را ایجاد کرد که انگار آنها قهرمان لیگ شدهاند و همین مساله باعث تعجب بسیاری از بینندگان این مسابقه شد.
شنیدهها از تبریز حاکی از آن است که در وقتهای تلف شده بازی، بلندگوی ورزشگاه خبر داده که بازی تیمهای سپاهان و سایپا در اصفهان دو بر دو مساوی شده است. این نتیجه تراکتورسازی را قهرمان لیگ میکرد.
به این ترتیب در حالی که بازیکنان، مربیان و هواداران تراکتورسازی جشن خیالی قهرمانی خود را برپا میکردند، در اصفهان مسئولان سازمان لیگ جام واقعی قهرمانی را به دست محرم نویدکیا، کاپیتان تیم سپاهان دادند.
گفته میشود که ارتباطهای موبایلی و امکانات رسانهای محل ورزشگاه با بیرون قطع شده است و هوادارانی که نمیدانستند چرا نباید شاهد جشن قهرمانی تراکتور و اهدای جام و مدال باشند، در جاده ۱۵ کیلومتری ورزشگاه تا شهر تبریز متوجه واقعیت شدهاند. گویا قرار بوده جو ورزشگاه با یک دروغ مصلحتی کنترل شود. اتفاقی که نمونهاش را احتمالا در هیچ کجای دنیا نمیتوان پیدا کرد.
سلام سردار!
از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی، تراکتورسازی تبریز یا همان تراختور که روی «خ» به جای کاف، تعصبی ویژه هم وجود دارد، بدل به پرچمی شد برای تُرکها و آذریهایی که با انواع و اقسام گرایشهای ملی، مذهبی، سیاسی و ایدئولوژیک، میتوانستند کنار هم جمع شوند، نام تیمشان و شهرشان را به زبان مادریشان فریاد بکشند و به خانه برگردند.
توجه دوباره به تراکتورسازی از وقتی شروع شد که ورزشگاه تختی تبریز (ورزشگاه قدیمی این تیم که در مرکز شهر است)، در هر بازی میزبان بیش از ۱۵ هزار هوادار این تیم میشد. خیابانهای بیرونی ورزشگاه در سادهترین بازیهای این تیم در لیگ یک (پیش از صعود به لیگ برتر)، لبریز از جمعیتی میشد که چون بلیت برای ورود به ورزشگاه نداشتند، مجبور به ایستادن در خیابانهای اطراف میشدند تا با صدای فریاد تماشاگران یا با گزارش گزارشگر رادیویی، خود را نزدیک تیمشان ببینند.
توجه حکومت هم از همان روزها به تراکتورسازی جلب شد که فریاد «یاشاسین آذربایجان» در تمام دقایق پیش از شروع بازی و در حین مسابقات تراکتور، سکوها را میلرزاند. همین فریاد، برای دولت مرکزی ایران، نشانهای بود از جداییطلبی آذری زبانها.
سال ۱۳۸۵ بود که برای اولین بار یک فرمانده سپاهی از تهران مأموریت یافت که به عنوان مدیرعامل باشگاه تراکتورسازی به تبریز برود.
سردار کریم ملاحی، با سابقه بیش از ۱۰ سال حضور در نیروی انتظامی و فرماندهی یگانهای ویژه، شش سال مدیریت باشگاه پاس نیروی انتظامی و چهار سال مدیریت بر باشگاه دوم نیروی انتظامی یعنی ابومسلم خراسان، از نگاه حکومت ایران آنقدر اقتدار و آشنایی با مدیریت قوتبال داشت که بتواند فضای حاکم بر سکوهای تراکتورسازی را کنترل کند.
کریم ملاحی به محض نشستن بر مسند مدیرعاملی باشگاه تراکتورسازی، از سرهنگ پیمبری به عنوان قائم مقام خود استفاده کرد. سرهنگ مجتبی پیامبری که آن روزها فرمانده یگان ویژه غرب تهران بزرگ بود، بیش از آنکه وظایفی ورزشی و تخصصهایی فوتبالی داشته باشد، یک چهره نظامی با رویکردهای سرکوبگرایانه بود.
ملاحی و پیمبری پیش از هر چیز لیدرهای ورزشگاه را که شعارهای هواداران را مدیریت میکردند، تغییر دادند. گروهی را تطمیع کرد و گروهی دیگر را از مشهد و زنجان به تبریز آورد. مردانی که وظیفه داشتند جلوی فریادهای استقلال طلبانه را در ورزشگاه تختی و سپس یادگار امام که از همان سال بدل به ورزشگاه اصلی تراکتورسازی در خارج از شهر شد، بگیرند.
یاشاسین آذربایجان کمکم از روی سکوها باید رخت بر میبست و “یاشاسین تراکتور” جای آن را میگرفت. حتی پرچمهای سرخ رنگی که نقش و نگارهای تحریکآمیز سیاسی داشتند، پیش از ورود به ورزشگاه از سوی ماموران نیروی انتظامی جمعآوری میشدند.
طرحهای ملاحی برای کم کردن رگههای تعصب و قومیتگرایی در تراکتورسازی فقط به همین اقدامات خلاصه نشد. او برای اولین بار در سال ۱۳۸۵ از مربی تهرانی (فرشاد پیوس) روی نیمکت این تیم استفاده کرد و مقرر شد که هیچ بازیکنی حق ندارد در طول تمرین و در جریان بازی با هم بازیهای خود به زبان آذری صحبت کند. سرپیچی از این قاعده جدید در تراکتورسازی به معنی حذف شدن از تیم بود.
انتقال به نیروی زمینی سپاه
تراکتورسازی خیلی زود به لیگ برتر رسید و هواداران این تیم حالا توانستند در بالاترین سطح ممکن فوتبال در ایران فریاد “تراختور” سر دهند. سال ۱۳۸۷، وقتی تراکتورسازی مقابل حریفانش به زمین میرفت، بازار شهر زنجان که شهری ترکنشین است، تعطیل میشد. کسبه آذری در تهران هم گاهی در روزهای بازیهای حساس، مغازههای خود را قفل و بست میزدند و به تبریز میرفتند.
این حساسیت و نگاه آذریها به تراکتورسازی برای جهوری اسلامی اتفاقی ساده نبوده و نیست. وقتی سال ۱۳۸۸ حکومت ایران با اعتراضهای مدنی و خیابانی و جنبش سبز روبهرو شد، سعی کرد هر فضایی را که میتواند مولد یک جریان سیاسی-اجتماعی باشد، با نگاهی بازدارنده کنترل کند.
تراکتورسازی با همین رویکرد در سال ۱۳۸۹ و در روزهایی که در فوتبال ایران شعار خصوصیسازی سر داده میشد، از کارخانه تراکتورسازی به نیروی زمین سپاه پاسداران منتقل شد. جنجالیترین جابهجایی سال که البته فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ هرگز نتوانستند در قبال آن واکنشی نشان دهند.
سردار مصطفی آجرلو، از فرماندهان قدیمی سپاه که سالها به عنوان مامور در نیروی انتظامی مشغول به کار بود، ریاست باشگاه را برعهده گرفت تا نبض اتفاقهای اجتماعی و ورزشی شهر تبریز هم در دست سپاه پاسداران باشد.
از سال ۱۳۸۹ بود که هواداران تراکتورسازی هم برای نشان دادن اعتراض خود به این روند و انتقال باشگاه به نیروی زمینی سپاه، با آتش زدن پرچم ایران یا فریاد «خلیج عربی» در ورزشگاه یادگار امام تبریز، سعی کردند مقابله به مثل کنند.
همان روزهایی که در ورزشگاه فریادهای جداییطلبانه سر داده میشد، بیرون ورزشگاه و جایی که دوربینهای فیلمبرداری خاموش میشدند، یگانهای ضدشورش آذربایجان شرقی، هوادارانی را که از پیش شناسایی کرده بودند، بازداشت میکردند.
این اتفاق خیلی زود باعث حضور کمرنگ هواداران تراکتور در بازیهای بعدی این تیم شد. مسالهای که البته باب میل مدیریت باشگاه و فرماندهان عالیرتبه انتظامی در تهران بود.
اعتراضها در شبکههای اجتماعی
اعتراضهای مردم به این روند اما در شبکههای اجتماعی پخش میشد. برنامه زنده تلویزیونی نود هم که پربینندهترین برنامه تلویزیونی ایران است و هر دوشنبه شب به فوتبال ایران میپردازد، بارها صدای اعتراض مردمی را پخش کرد که سوالشان این بود: «چرا نمیخواهند تراکتور نتیجه بگیرد؟!»
اعتراضی که به نظر میرسید بیموردی هم نباشد. روند داوریها، روند برگزاری لیگ و حتی گاهی شکل برخورد کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال یا سازمان لیگ با تخلفات هواداران این تیم، شبههبرانگیز بوده است.
هواداران تراکتورسازی بیش از ۱۲ بار در دو سال گذشته از حضور در ورزشگاهها محروم شدهاند در حالی که هواداران سپاهان حتی وقتی در جریان بازی با ذوب آهن در دربی اصفهان بازی را با پرتاب سنگ و نیمکت به داخل زمین متوقف کردند، با جریمه و بازخواست سنگینی روبهرو نشدند.
بحث توجه خاص فدراسیون به باشگاههای نفتی (مانند نفت تهران یا نفت مسجد سلیمان و نفت آبادان) تا وقتی مهدی محمدنبی در فدراسیون فوتبال عنوان دبیرکلی را در دست داشت، صدای اعتراض خیلیها از جمله هواداران تراکتورسازی را بلند کرده بود.
مهدی محمدنبی از مدیران بازنشسته و ارشد وزارت نفت بود و همراه برادر بزرگترش یک شرکت صادرات نفت ایران را اداره میکرد و البته در فدراسیون از نفوذ خود به سود باشگاههای وزارت نفت استفاده میکرد.
تراکتور اما به جز فصل جاری که آندرانیک تیموریان را آن هم از نیم فصل به خدمت گرفت، ستاره بزرگی را در جمع بازیکنانش نمیدید. مدیریت تراکتورسازی هم با این توجیه که باشگاه تراکتور متعلق به مردم تبریز است و میلی به خرید بازیکنان غیربومی ندارد، از کنار نام ستارهها میگذشت. اما همین ادعا، بارها با اعتراض آذری زبانها روبهرو میشد: تیم تراکتور فعلی چند بازیکن آذری زبان در ترکیبش دارد؟ فقط سه نفر!
قهرمانی و شانس قهرمانی
تراکتورسازی، باشگاهی با نام صنعتی، در دست نیروی زمینی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی است و البته پرچمی برای آذری زبانهای ایران. تراکتور اما احتمالا مثل امسال همچنان وقتی میتواند شانس جدی قهرمانی باشد که هوادارانش حق به همراه داشتن پرچمهای هویتطلبانه نداشته باشند، بومی نباشند و آنها هم که بومی هستند به زبان آذری با هم صحبت نکنند. برای رسیدن به جایگاه برخورداری از چنین شانسی، سالها زمان صرف شده است.
منبع: رادیو زمانه