آیا توافق هستهای ناقض منافع ملی ایران است؟
- توضیحات
- منتشر شده در جمعه, 11 بهمن 1392 02:20
اکبر گنجی
آیتالله خامنهای در مهمترین نطق سالانه خود، در ۲۰۱۳/۳/۲۱، در خصوص نزاع هستهای اعلام کرد که آمریکاییها نمیخواهند که این مسئله حل شود، وگرنه راه حل آن “بسیار نزدیک و بسیار آسان بود“.
راه حل بسیار ساده و بسیار نزدیک او عبارت بود از: الف- به رسمیت شناختن حق ایران در غنیسازی اورانیوم در خاک خود برای اهداف صلحآمیز توسط دولتهای غربی، ب- “اعمال نظارتها و مقررات قانونی آژانس بینالمللی هستهای” برای اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران.
بدین ترتیب او ۳ ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری و حدود ۵ قبل از روی کار آمدن دولت جدید، نه تنها مذاکره مستقیم با آمریکا- در عین عدم اعتماد مطلق به آنها- را تأیید کرد، بلکه نشان داد که تصمیم قاطع گرفته است تا نزاع هستهای را حل کند.
خامنهای ۳ ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری و حدود ۵ قبل از روی کار آمدن دولت جدید، نه تنها مذاکره مستقیم با آمریکا را تأیید کرد، بلکه نشان داد که تصمیم قاطع گرفته است تا نزاع هستهای را حل کند.
او برای بازسازی مشروعیت نظام، از همان سخنرانی بر آزاد بودن انتخابات ریاست جمهوری سخن گفت. سپس به سپاه و بسیج دستور داد که مطلقا در انتخابات ریاست جمهوری دخالت نکنند، در روز برگزاری انتخابات، آرای مردم را “حق الناس” به شمار آورد که هیچ کس حق تصرف در آنها را ندارد.
البته چهرههای شاخص اصلاحطلب در رقابت حضور نداشته و هاشمی رفسنجانی هم رد صلاحیت شده بود. وقتی حسن روحانی موضوع کاندیداتوری خود را با خامنهای در میان گذارد، رهبر گفت که با کاندیداتوری شما مخالفتی ندارم، اما “رأی نمیآورید”.
حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی و مناظرههای مهم تلویزیونی، سیاست هستهای ۸ سال گذشته را به شدت نقد کرد، از گفت و گوی مستقیم با آمریکا برای حل سریع مسئله هستهای دفاع کرد و وعده داد تا روابط ایران با دولتهای غربی و کشورهای منطقه را بهبود بخشد. او بعدها گفت: “شعار ما این است که سانتریفیوژ باید بچرخد، اما زندگی مردم و اقتصاد هم باید بچرخد”.
قبل از سفر روحانی به نیویورک، خامنهای از “نرمش قهرمانانه” در مذاکرات هستهای سخن گفت و چند بار دیگر نیز آن را تکرار کرد (۱۴/۶/۹۲ و ۲۶/۶/۹۲ ). گفت و گوی تلفنی روحانی و اوباما و دیدار جان کری و ظریف تابوشکنی علنی بود که به مذاکرات سرعت بخشید و به توافق موقت هستهای منتهی شد.
روحانی در ۳/۹/۹۲ طی نامهای به آیتالله خامنهای نوشت که توافق نامه متضمن “همه اصول و خطوط قرمز نظام”، “حقوق هستهای و حق غنیسازی ملت ایران”، “حراست از دستاوردهای هستهای فرزندان این مرز و بوم”، توقف افزایش تحریمها و “آغاز فروپاشی سازمان تحریم”ها است.
سردار کریمی میگوید، اگر آیتالله خامنهای با مذاکرات موافقت نمیکرد، روحانی و حامیانش او را به عنوان “متهم شماره یک کشور” مطرح میکردند که نمیگذارد تورم، بیکاری، و…را از طریق مذاکره حل کنیم.
خامنهای هوشیارانه در پاسخ او نوشت: “دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هستهیی و دیگر دستاندرکاران است و میتواند پایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد”. بدین ترتیب، حمایت او مشروط به صحت آنچه روحانی نگاشته، بود. اجرای توافق نامه از ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳ آغاز شد.
محافظهکاران: دادن همه امتیازات و فروش استقلال کشور
محافظهکاران افراطی و بسیاری از میانهروهای آنان، از ابتدا حملات شدیدی بر توافق هستهای کرده و گفتند و نوشتند که همه امتیازات را دادیم و هیچ چیز نگرفتیم. حسین شریعتمداری- که در ۲۰ سال گذشته نماینده آیتالله خامنهای در روزنامه کیهان بوده است- در سرمقاله اولین روز اجرای توافق نامه نوشت که حسن روحانی گفته است: “توافق ژنو، یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ جهان در مقابل ملت ایران”، اما متن نشان میدهد که در برابر همه امتیازهای اساسی داده شده، در ۸ قسط مبلغ ۲/۴ میلیارد دلار از ۱۰۰ میلیارد دلار پول توقیف شده ایران به کشور باز خواهد گشت.
احمد توکلی- از نمایندگان محافظهکار میانهرو – در نطق قبل از دستور مجلس گفت: “اشکالات متون ذیربط بسیار زیاد است به طوری که به سختی میتوان به استیفای حقوق ملت امیدوار بود” و چون نمیتواند به طور علنی مسائل را بازگو کند، نگرانی خود را با آیتالله خامنهای مطرح خواهد کرد.
توافق اتمی
از همه اینها مهمتر، انتشار نوار سخنرانی غیرعلنی سردار کریمی- نماینده افراطی محافظهکار مجلس- بود که در آن خبر داد آیتالله خامنهای در جلسهای با شرکت تیم مذاکره کننده و سران سه قوه گفته است: “من فقیه هستم، ۳ مرتبه این متن را خواندهام، از توی این متن تصویب حق غنیسازی اورانیوم برای ملت ایران به دست نمیآید. علت این هم دو مطلب است. یکی شرایط میدانی است. دیگری عدم پافشاری تیم مذاکره کننده بر حفظ حقوق هستهای است. ابهامات زیادی دارد. با نگرانی باید این مسیر را طی کرد. تیم مذاکره باید تقویت شود و دارای ضعفهایی است. یکی از مشکلات توافق نامه این است که هر گامی که میخواهید بردارید، منوط اش کرده اید به موافقت با آمریکا”.
ولایتی و صالحی نوشتن نامه به خامنهای درباره توافق هستهای را انکار کردهاند و هاشمی رفسنجانی هم گفته است که رهبری قبل و بعد از توافق تیم هستهای را تأیید کرده است.
سردار کریمی میگوید که همراهان دولت روحانی، از جمله علی اکبر ولایتی، علی شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی)، حسینی از شورای عالی امنیت ملی، صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و باقری معاون جلیلی، نامههای مفصل در نقد توافق نامه به آیتالله خامنهای نوشته و گفتهاند که با این توافق “استقلال کشور در معرض خطر قرار دارد”.
کریمی میگوید، اگر آیتالله خامنهای با مذاکرات موافقت نمیکرد، روحانی و حامیانش “آیتالله خامنهای را به عنوان متهم شماره یک کشور” مطرح میکردند که نمیگذارد تورم، بیکاری، و…را از طریق مذاکره حل کنیم. کریمی به تفصیل پیرامون امتیازات داده شده سخن گفته و میگوید، ظریف گفته است که متن توافق نامه را آمریکاییها نوشتهاند.
حتی روزنامه جمهوری اسلامی طرفدار هاشمی رفسنجانی از حسن روحانی انتقاد کرد که توافقنامه ژنو را تسلیم شدن قدرتهای جهانی در برابر ایران قلمداد کرد. این روزنامه این مدعا را “موجب تعجب صاحبنظران و حتی مردم عادی دانست”.
البته ولایتی و صالحی نوشتن نامه به خامنهای درباره توافق هستهای را انکار کردهاند و هاشمی رفسنجانی هم گفته است که رهبری قبل و بعد از توافق تیم هستهای را تأیید کرده است.
موافقان: نجات کشور از تحریم و جنگ
بدون تردید دولتهای غربی دبل استاندارد بوده و هستند. از نظر آنان ۳۰۰- ۲۰۰ بمب اتمی اسرائیل غیر عضو ان پی تی نه تنها هیچ اشکالی ندارد، بلکه دولت آمریکا قانوناً متعهد شده که تحت هر شرایطی برتری استراتژیک نظامی اسرائیل بر کلیه دولتهای منطقه را تأمین کند. غنی سازی اورانیوم توسط ایران عضو ان پی تی- نه بمب اتمی- نیز از نظر دستراستیهای افراطی اسرائیل خطرناک است و باید متوقف شود. ضمن آن که نتانیاهو برای فراموشی بازگرداندن سرزمینهای اشغالی فلسطینیان، به لولوی هستهای ایران احتیاج داشت (تهدید از کدام طرف است:ایران یا اسرائیل).
لغو اندکی از تحریمها در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳، فضای روانی حاکم بر اقتصاد را تغییر داده و بر امیدها خواهد افزود. “اعتماد” اساس “سرمایه اجتماعی” و فعالیت اقتصادی است. دولت با مرتفع کردن خطرها و بهبود وضعیت اقتصادی میتواند “اعتمادسازی” و “امید آفرینی” کند.
در چنین بستری، سخنان نابخردانه زمامداران ایران در نفی جنایت هولوکاست و موجودیت اسرائیل، بهترین حربه را به دست راستهایی افراطی اسرائیل- همچون نتانیاهو- داد تا با فضاسازی بتوانند “شدیدترین تحریمهایی را که در طول تاریخ علیه کشوری وضع شده”، علیه ایران به تصویب برسانند (نتانیاهو: چوپان دروغگو).
این تحریمها میتوانست باز هم افزایش یابد و به تنهایی جامعه و مردم ایران را از درون نابود سازد. ضمن آن که دولت اسرائیل سال هاست که دائماً ایران را به حمله نظامی تهدید کرده و میکند و دولت آمریکا هم همیشه از روی میز بودن سناریوی تهاجم نظامی به ایران سخن گفته است. گذشته از جدی بودن این تهدید- با توجه به تجاوزهای مکرر اسرائیل به کشورهای عربی-، زندگی مردم ایران تحت شدیدترین تحریمها و احتمال این که هر آن بمباران کشور و جنگ آغاز شود، از نظر روحی و روانی چه بر سر آنان آورده و میآورد؟
توافق اتمی
پیروزی حسن روحانی امیدبخش بود. امید، امید به دموکراتیزه شدن کشور نبود، امید به رفع خطر جنگ و لغو تحریمهای فلج کننده بود. امید به بهبودی وضعیت اقتصادی بود. به همین دلیل مردم پشتیبان مذاکره، توافق هستهای، بهبود روابط با دولتهای غربی و منطقه بوده و هستند. احمدینژاد ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی کشور را بر باد داد، دولت را به کلی فاسد و ویران کرد و با ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به حسن روحانی تحویل داد.
پیشبرد سیاست صلحجویانه با آمریکا، دولتهای غربی و دولتهای منطقه به سود منافع ملی ایران است. دولت روحانی در این مدت کوتاه توانسته است که رشد سریع تورم و رشد اقتصادی منفی ۸/۵ را متوقف سازد، یعنی نگذارد که این وضعیت به سرعت بدتر شود.
لغو اندکی از تحریمها در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳، فضای روانی حاکم بر اقتصاد را تغییر داده و بر امیدها خواهد افزود. “اعتماد” اساس “سرمایه اجتماعی” و فعالیت اقتصادی است. دولت با مرتفع کردن خطرها و بهبود وضعیت اقتصادی میتواند “اعتمادسازی” و “امید آفرینی” کند.
اگر دولت روحانی بتواند سیاست خارجی صلحطلبانه در سطح جهانی و منطقهای را پیش برد و وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد، سیاست داخلی هم به سود دموکراسی خواهان تغییر خواهد کرد.
ایران امتیازات بسیاری داد که مطابق قوانین آژانس بینالمللی هستهای حق او بود. آری توافق نامه موقت هستهای، نظارتهایی بیش از نظارتهای ان پی تی را به ایران تحمیل کرده است. اما ایران با دولتهای دبل استاندارد غربی حامی تمام عیار اسرائیل، با زمامداران خودکامهای که منافع ملی را در پای شعارهای بیهوده قربانی کردند، و تحت شدیدترین تحریمهای طول تاریخ، راهی جز صرف نظر کردن از پروژههایی که مطابق قوانین آژانس صلح آمیز به شمار میروند، نداشت. با همه اینها، حق استفاده صلح آمیز ایران از انرژی هستهای به رسمیت شناخته شده است.
آینده پر افت و خیز
مذاکرات ساده و آسان نخواهد بود. طرفین دو تفسیر متفاوت از متن توافقنامه موقت هستهای دارند. طرف ایرانی غنیسازی اورانیوم در خاک ایران را مطابق با توافق نامه میداند. دولت فعلی آمریکا با غنی سازی در حد ۵ درصد در خاک ایران مخالف نیست، اما لابی قوی اسرائیل، لابی عربستان سعودی، گروههای افراطی و جنگطلب آمریکا، برخی دولتهای اروپایی، تمام کوشش خود را خواهند کرد تا این توافقنامه به سرانجامی نرسد.
اگر طرف غربی در توافق نامه نهایی بگوید که هیچ سطحی از غنیسازی اورانیوم در خاک ایران را نخواهد پذیرفت (خط قرمز خامنهای)، مذاکرات به هم خواهد خورد و دوباره صدای تحریمگران و جنگطلبان بلند خواهد شد. اما چون دولت فعلی آمریکا و دولت ایران به هیچ وجه خواهان جنگ نیستند، دوباره مذاکرات از سر گرفته خواهد شد. به هم خوردن مذاکرات لزوماً به معنای آغاز جنگ نخواهد بود (۸ باور غلط درباره برنامه هستهای ایران).
مذاکرات طولانی بوده و سالها زمان خواهد برد تا در برابر اعتمادسازی کامل، غنی سازی ۵ درصدی پذیرفته و کلیه تحریمهای اقتصادی لغو گردند. اگر دولت روحانی بتواند سیاست خارجی صلحطلبانه در سطح جهانی و منطقهای را پیش برد و وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد، سیاست داخلی هم به سود دموکراسی خواهان تغییر خواهد کرد.
اینک نیز فضای اجتماعی اندکی گشوده شده است. تغییراتی در قلمرو فرهنگ و سیاست در حال مشاهده است. همه اینها امید بخشند، اما با آرزوی دموکراتیزه شدن نظام و رعایت حقوق بشر همچنان فاصله بسیار دارند.